borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
فاطمه (س) تجلیگاه انوار آفرینش «جلد هشتم»
اعتقاد به امامت در سیره امامان

پیامبران الهی‌‌‌ همگی‌‌‌ دارای‌‌‌ جانشین بوده‌اند؛‌ و این از سنت‌های‌‌‌ خداوند متعال می‌باشد گرچه اوصیای‌‌‌ بعضی‌‌‌ از انبیای‌‌‌ پیشین، خود نبی‌‌‌ و پیامبر بوده‌اند،‌ اما بسیاری‌‌‌ از جانشینان انبیا،‌ اوصیای‌‌‌ خاصی‌‌‌ بوده‌اند كه به مقام نبوت برگزیده نشده‌اند،‌ ولی‌‌‌ هدایت قوم را پس از رحلت آن پیامبر بر عهده می‌گرفته‌اند و به عنوان جانشین پیامبر،‌ اجرای‌‌‌ دستورات شریعت آن پیامبر را عهده‌دار می‌شدند و این امر، خود حكایت از اهمیت و جایگاه والای‌‌‌ زعامت و رهبری‌‌‌ جامعه دارد،‌ به گونه‌ای‌‌‌ كه شأن و جایگاه آن،‌ چنان والاست كه به مردم واگذار نشده است تا هركس را كه خود می‌خواهند انتخاب نمایند؛ زیرا واگذاری‌‌‌ این امر به مردم دو محذور عمده در پی‌‌‌ خواهد داشت:

اول، ایجاد حساسیت،‌ اختلاف و دو دستگی‌‌‌ در میان مردم می‌‌‌نماید.

دوم: مردم دارای‌‌‌ شناخت دقیق و واقعی‌‌‌ از افراد نیستند،‌ تا بتوانند فرد اصلح‌ را برای‌‌‌ اجرای‌‌‌ دستورات دینی‌‌‌ و رهبری‌‌‌ مردم انتخاب نمایند؛‌ بنابراین در طول تاریخ،‌ انبیا اوصیای‌‌‌ خود را به اسم و به طور دقیق مشخص می‌كرده‌اند.‏‏[1]

این شیوه در همه شرایع پیشین جاری‌‌‌ بوده و سنّت پیامبر مكرّم اسلام نیز بر همین سنت الهی‌‌‌ بنا شده است. پیامبر گرامی‌‌‌ اسلام از نخستین روز دعوت آشكار خویش، امامت و رهبری‌‌‌ پس از خود را مطرح كردند و فرمودند: هركس در این مجلس مرا تصدیق نماید و به گفته‌های‌‌‌ من ایمان آورد او پس از من جانشین من خواهد بود و به گواهی‌‌‌ و شهادت تاریخ،‌ غیر از علی‌‌‌ بن ابیطالب كسی‌‌‌ دیگر گفته‌های‌‌‌ پیامبر را تصدیق نكرد و ندای‌‌‌ پیامبر را لبیك نگفت و پیامبر نیز وصایت و جانشینی‌‌‌ علی‌‌‌ بن ابیطالب را اعلان نموده و فرمودند: «ان هذا اخی‌‌‌ و وصّیی‌‌‌ و خلیفتی‌‌‌ فیكم فاسمعوا له و اطیعوا؛[2] همانا بدانید كه این (علی‌‌‌ بن ابیطالب) برادر و وصی‌‌‌ و جانشین من خواهد بود، پس حرف او را گوش دهید و از او اطاعت كنید».

در احادیث دیگر نیز پیامبر تعداد امامان: را مشخص نموده و فرموده‌اند: «اسلام عزیز نخواهد شد، ‌مگر آنكه تعداد 12 خلیفه بیایند كه همه از قریش‌اند»[3] یا خطاب به امام حسن و امام حسین می‌فرماید: «خداوند شما را از من و پدر و مادرتان به عنوان امام انتخاب فرمود و سپس خطاب به امام حسین فرمود: و از فرزندان تو، نه نفر را به عنوان امام برگزید كه همگی‌‌‌ دارای‌‌‌ فضیلت یكسان هستند،‌ پس از آنها اطاعت كنید». ‏‏[4]

از این رو،‌ همة ‌امامان بزرگوار، امامت و رهبری‌‌‌ دینی‌‌‌ و سیاسی‌‌‌ جامعه را حق خود می‌دانسته و همواره از آن سخن گفته‌اند.

امام علی‌‌‌ بن ابیطالب در كتاب شریف نهج البلاغه كه در برگیرندة‌ قسمتی‌‌‌ از خطابه‌ها،‌ نامه‌ها و مواعظ و جملات قصار و حكیمانه آن حضرت است،‌ در موارد گوناگون و متعدد به این مطلب اشاره نموده و می‌فرماید: «الائمّه من قریش غُرسوا فی‌‌‌ هذا البطن».[5]

همانا امامان از قریش‌اند و درخت وجودشان در سرزمین این تیره (از بنی‌هاشم) کاشته شده است .

در جایی‌‌‌ دیگر آنان را نگه دارندة‌ راز نهان پیامبر عزت رسول،‌ ستارگان هدایت، شجره نبوت،‌ ابواب حكمت، سرچشمه علم، اعاده كننده حق و حقیقت و اساس دین معرفی‌‌‌ نموده است.[6]

و یا در وصف آل محمد می‌فرماید: «هُم الاَئِمَة الطَّاهِرُونَ وَ الْعِتْرَةُ الْمَعْصُومُون‏».[7]

امامان دیگر نیز به این مطلب تصریح كرده و خود را به عنوان امام منصوب از ناحیه پیامبر و از اهل‌بیت آن حضرت معرفی‌‌‌ نموده‌اند.

امام صادق می‌فرماید: «نحن الذین فرض الله طاعتنا». ‏‏[8] یعنی‌‌‌ ما (اهل‌بیت)‌كسانی‌‌‌ هستیم كه خداوند اطاعت و تبعیت از ما را واجب نموده است.

امام رضا در سفر طوس در شهر نیشابور كه مردم آن دیار از حضرتش تقاضای‌‌‌ حدیث نمودند، فرمود: پدرم از پدرانش از رسول الله نقل کرد که خدای متعال فرمود: «كلمه لا اله الا الله حصنی‌‌‌ فمن دخل حصنی‌‌‌ امن من عذابی» یعنی: كلمه لا اله الا الله (اعتقاد به توحید) دژ محكم من است پس هر كس در این دژ محكم من وارد شود، از عذاب من در امان خواهد بود.‏‏[9]

آنگاه امام به راه افتادند، پس از چند قدم روی‌‌‌ به جمعیت نموده،‌ فرمودند: «وَلٰكِن بِشَرطِهٰا وَ شُرُوطِهٰا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهٰا». امام در این حدیث،‌ تمام سلسله راویان آن تا زمان پیامبر را كه امامان می‌باشند، ذكر می‌كند و شرط نجات از عذاب را رسیدن به كلمه طیبه لا اله الا الله معرفی‌‌‌ می‌كند و در واقع همان جمله‌های‌‌‌ امیر المؤمنین و امام صادق را به مردم می‌گوید؛ كه برای‌‌‌ رسیدن به مقام عبودیت و داخل شدن در حصن حصین لا اله الا الله، طریقی‌‌‌ غیر از اقتداء به اهل‌بیت پیامبر - كه اوصیای‌‌‌ آن حضرت می‌باشند و مقام امامت پس از پیامبر به آنان رسیده است - وجود ندارد و باید آنان را شناخت تا به مقام عبودیت محض رسید.

بنابراین اعتقاد شیعه به امامت و وصایت ائمه اطهار: مطلبی‌‌‌ است كه پیامبر عظیم الشأن اسلام آن را بارها اعلان فرموده‌اند و ائمه بزرگوار نیز در طول حیات نورانی‌‌‌ و با بركت خویش آن را به مردم گوشزد نموده‌اند و از روز نخست رحلت پیامبر عده‌ای‌‌‌ از بزرگان صحابه،‌ مانند سلمان، ابوذر، مقداد،‌ عمّار پیرو واقعی‌‌‌ و فدایی‌‌‌ علی‌‌‌ گشتند و از آن زمان تاكنون شیعیان چنین بوده و هستند،‌ بنابراین ادعای‌‌‌ مقام امامت،‌ تبلور و نمود حقیقی‌‌‌ سخنان پیامبر اسلام و امامان معصوم: می‌باشند، نه سخنی‌‌‌ و یا فكری‌‌‌ ساخته و پرداخته افكار شیعیان.‏[10]

 


[1] . مفاهیم القرآن، آیت الله سبحانی، ج 2، ص170ـ 169.‏‏

[2] . الطبری‌‌‌، تفسیر الطبری‌‌‌، 19/75.‏‏

[3] . ‌صحیح مسلم ، ‌6/3، كتاب الاماره ، باب الناس تبع لقریش.

[4] . شیخ صدوق ابو جعفر محمد بن علی‌‌‌ بن الحسین، كمال الدین و اتمام النعمه ، ‌269/12.‏‏

[5] . نهج البلاغه، صبحی‌‌‌ صالح، خطبه 144، ص163.‏‏

[6] . نهج البلاغه، صبحی‌‌‌ صالح، خطبه‌های‌‌‌ 2، 87، 93.‏‏

[7] . رجب البرسی، مشارق انوار فی‌‌‌ اسرار امیر المؤمنین.

[8] . محمد بن یعقوب كلینی، الكافی، 1/187/11.‏‏

[9] . عیون اخبار الرضا، ج 2، ‌ص133 و بحار الانوار ، ‌ج 49، ص127.‏‏

[10] . مركز مطالعات و پژوهش‌‌های‌‌‌ فرهنگی‌‌‌ حوزه علمیه.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: