| جعد مشکین طره عنبر گشا دارد حسین  | 
 | حُسن یکتا را ببین زلف دو تا دارد حسین  | 
| شورش امکان اگر طرح محیط دهر ریخت  | 
 | بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین  | 
| نیست بیعشق حسینی ذرهای در ذات دهر  | 
 | در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین  | 
| می کند هر قطره اش ایجاد گلزار شهید  | 
 | دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین  | 
| ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید  | 
 | چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین  | 
| جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست  | 
 | در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین  | 
| خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟  | 
 | تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین  | 
| عالم از اوغوطه در طوفان خون خواهد زدن  | 
 | بحر اگر توفد به وسع دیده جا دارد حسین  | 
| سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی  | 
 | خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین  | 
| «احمد» از خُمخانه شاه شهیدان مست شد  | 
 | بی دلان عشق را زیرا هوا دارد حسین[1]  | 
[1] . «احمد عزیزی»
 
					 
					 
					 
		 
			 
			