borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
فاطمه (س) تجلیگاه انوار آفرینش «جلد هشتم»
در وصف ام الائمه

شعت فلا الشمس تحکیها و لا القمر

 

زهراء من نورها الاکوان تزدهر

آنچنان درخشید که نه خورشید و نه ماه نمی‌تواند گویای درخشش او باشند، زهراء که هستی‌ها از نور او می‌درخشد،

بنت الخلود بها الاجیال خاشعه

 

ام الزمان الیها تنتمی العصر

دختر جاودانه‌ای که نسل‌ها در مقابلش فروتنی می‌کنند، مادر زمان‌هایی که روزگاران منسوب به او است.

روح الحیاه فلولا لطف عنصرها

 

لم تاتلف بیننا الارواح و الصور

روح زندگی، که اگر لطافت عنصرش نبود ارواح و صورت‌های ما به هم نمی‌پیوست.

سمت عن الافق لا روح و لا
ملک

 

وفاقت الارض لا جن و لا بشر

از افق برتر بود در حالی که، نه روح بود و نه فرشته و بر زمین برتری داشت در حالی که نه جن بود و نه بشر!

خصالها الغر جلت ان تلوک بها

 

منا المقاول او تدنو لها الفکر

خصلت‌های درخشان او برتر از آنست که بر زبان جاری شود و یا اندیشه بدان نزدیک گردد.

معنی النبوه سر الوحی قد نزلت

 

فی بیت عصمتها الایات و السور

معنای نبوت و سرّ وحی است و در خانه عصمت و آیات و سوره‌ها نازل شده است.

حوت خلال رسول الله اجمعها

 

لولا الرساله ساوی اصله الثمر

تمام ویژگی‌های پیامبر را دارا است، اگر رسالت آن حضرت نبود میوه درخت با خود درخت برابری می‌کرد.

تدرجت فی مراقی الحق عارجه

 

لمشرق النور حیث السر مستتر

بر پلکان و درجات حق بالا رفته و تا مشرق نور، همان جا که سرّ پنهانی نهان گشته عروج کرده است.

ثم انثنت تملا الدنیا معارفها

 

تطوی القرون عیاء و هی تنتشر

و سپس معارف او گیتی را پر ساخته، و قرون از حرکت مانده را در هم پیچیده و در حال گسترش است.

قل للذی راح یخفی فضلها حسدا

 

وجه الحقیقه عنا کیف ینستر

به آن کسی که از روی حسادت در صدد پنهان کردن فضائل او است بگو چهره حقیقت چگونه از ما مستور می‌گردد؟

اتقرن النور بالظماء من سفه

 

ما انت فی القول الا کاذب اشر

آیا از روی نادانی روشنی را با تاریکی برابر می‌سازی، تو در این گفتارت جز دروغگوی یاوه سرائی، بیش نیستی.

بنت النبی الذی لولا هدایته

 

ما کان للحق لا عین و لا اثر

دختر پیامبری که اگر راهنمائیش نبود نه حق و حقیقت بود و نه اثری از آن به چشم می‌خورد.

هی التی ورثت حقا مفاخره

 

و العطر فیه الذی فی الورد مدخر

او همان کسی است که به راستی وارث مفاخر آن حضرت است، آن چه که در گُل ذخیره شده در عطر وجود دارد.

فی عید میلادها الاملاک حافله

 

و الحور فی الجنه العلیا لها سمر

در جشن زاد روز تولدش فرشتگان مجلس آرا بودند و حوریان در بهشت برایش داستان می‌گفتند.

تزوجت فی السماء بالمرتضی شرفا

 

و الشمس یقرنها فی التربه القمر

عقد او با حضرت علی مرتضی در آسمان خوانده شد و همتای خورشید، ماه می‌باشد.

علی النبوه اضفت فی مرابتها

 

فضل الولایه لا تبقی و لا تذر

بر درجات او مرتبه نبوت نیز افزون است و فضیلت ولایت باقی نمی‌ماند و از بین نمی‌رود.

ام الائمه من طوعا رغبتهم

 

یعلو القضا بنا او ینزل القدر

مادر امامان، کسی که به خاطر اطاعت از خواسته آنان، قضاء الهی بر ما بالا می‌رود و قدر پائین می‌آید.

قف یا یراعی عن مدح البتول ففی

 

مدیحها تهتف الالواح و الزبر

ای قلم از نگارش مدح فاطمه باز بایست که کتابها تمامی، گویای مدح اویند.

و ارجع لتستخبر التاریخ عن نبا

 

قد فاجاتنا به الانبا و السیر

و برای دستیابی و کشف خبری که دیگر خبرها و داستان‌ها و رویدادها را بر ما ناگوار ساخته و به تاریخ مراجعه می‌کنیم.

هل اسقط القوم ضربا حملها
فهوت

 

تان مما بها و الضلع منکسر

آیا واقعا آن مردم بر اثر کتک زدن، کودک او را سقط کرده و بر اثر فشاری که بر او وارد شد، به زمین افتاد و پهلویش شکست؟

و هل کما قیل قادوا
بعلها فعدت

 

وراه نادبه و الدمع منهمر

و آیا همانطور که گفته شده آنان شوهرش را به زور کشاندند و او هم به دنبال شوهرش می‌دوید و گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت؟!

ان کان حقا فان القوم
قد مرقوا

 

عن الهدی و بدین الله قد کفروا![1]

اگر این خبرها راست است که باید گفت؛ آن مردم از دین خدا برگشته و کافر شده‌اند.

از علامه سید باقر پسر آیهٔ الله حجت سید محمد مهدی متوفای ۱۳۲۹ نقل شده که حضرت ولی عصر را در شب غدیر در خواب به حالت افسرده و غمگین دید، پرسید آقای من، چه شده که شما را امروز غمناک و افسرده می‌بینم با اینکه مردم از عید غدیر خوشحال و مسرورند؟ حضرت فرمود: در یاد و غم و اندوه مادرم می‌باشم، سپس فرمود:

سوگند به شرف مقام آن حضرت مرا نخواهی دید که بعد از بیت‌الاحزان خانه خوشی بگیرم. بعد از آنکه سید از خواب بیدار شد، قصیده‌ای در حال غدیر و ظلم‌هائی که بعد از رحلت حضرت رسول بر حضرت زهراء وارد شد سرود و بیتی را نیز که حضرت سروده بود در آن قصیده گنجانید. قصیده او موجود است و مطلعش چنین می‌باشد:

کل غدر و قول افک و زور

 

هو فرع من جحد نص الغدیر

هر نیرنگ و تهمت و ناروا فرعی از انکار نص صریح غدیر است.[2]

 


[1] . وفاهٔ الصدیقهٔ الزهراء ، ص 20.

[2] . مقرّم وفات الزهراء / 97. نجف. حیدریه.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: