borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
فاطمه (س) تجلیگاه انوار آفرینش «جلد هشتم»
فاطمه ام المحسن

محسن، کوچک‌ترین فرزند حضرت فاطمه زهراء و علیّ مرتضی:، اولین،کوچک‌ترین و مظلوم‌ترین شهید در راه حفظ قرآن و ولایت امیرالمؤمنین، اولین کسی که فردای قیامت برای او دادخواهی و بوسیله او بر علیه دشمنان حضرت علی و حضرت فاطمه زهراء مخاصمه شود. او شهیدی است که زودتر از مادرش حضرت زهراء به دیدار پیامبر و استقبال شهادت رفت و همچون مادر مظلومه اش،قبرش مخفی است.

محسن شهید، پنجمین ثمرۀ ولایت است که قرآن کریم در سور تکویر از وی به «مَوْؤُدة» یعنی به ستم کشته شده خبر داده و تأویل آیات «وَ إذَا المَوؤُدَةُ سُئِلَت * بِأیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» در شأن او است.

علت مرگ محسن، فشار در و دیوار است آنجا که دومی با لگد درب آتش گرفته را بر روی مادر مظلومه‌اش انداخت، و هم مادر را مضروب ساخت و هم فرزند را به قتل رساند.

   اَلـیـَومَ جَـرَّدَتِ الـسّـَقـیـفَةُ سَـیفَهـا

                فَـغَـذا بـِهِ رَأسُ الـحُسَـیـنِ قـَطـیعا

   اَلـیَـومَ مـِن إسقـاطِ فـاطِمَ مـُحسِنا

                سَقَطَ الحَسَینُ عَــنِ الجَـوادِ صَریعــا

مـحـسـن، اولین قربانی سقیفه‌ای است که مخالفین غدیر و دشمنان امیرالمؤمنین علی برپا نمودند و بغض خود را به حضرت علی با شهید نمودن امام حسن و امام حسین تکرار نمودند.

در قرآن قاتلان او به نام «جبت و طاغوت» هستند که خود و پیروانشان تا روز قیامت مورد لعنت خداوند هستند.

﴿وَ مَن یَلعَنِ اللهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصیراً﴾[1]

لعن نمودن بر قاتلان او که «جبت و طاغوت» هستند، باعث نوشته شدن حسنات و محو گناهان از صحیفه اعمال مؤمنین و وسیله آمرزش گناهان است.[2]

«اَللَّهُمَّ العَنِ الجِبتَ وَ الطّاغوت وَ النَّعثَل وَ عَذّبهُم عَذاباً شَدیداً»

 

سؤال: آیا شهادت محسن با این سخن پیامبر که خطاب به فاطمه زهرا فرمود: تو نخستین کس از اهل‌بیتم هستى که به من ملحق مى‌شوی، در تعارض نیست؟

طبق روایت‌‌هاى متواتر سنى و شیعه، فاطمه نخستین فرد از اهل‌بیت بود که پس از رحلت رسول خدا به آن حضرت ملحق شد.  

از طرف دیگر طبق ادعاى شیعه، محسن شهید، برادر حسن وحسین وپسر حضرت فاطمه: مى‌باشد؛ یعنى او از اهل‌بیت است؛ ولى او زودتر از مادرش از دنیا رفته است.  

آیا رسول الله (نعوذ بالله) اشتباه گفته است، یا اصلا محسنى در کار نبوده؟  

پاسخ: این که حضرت محسن به شهادت رسیده قطعى است. روایات فراوانى در کتاب‌هاى شیعه و سنى این مطلب را تأیید مى‌کند که انشاء الله در مقاله جداگانه‌اى مصادر آن از نظر خوانندگان عزیز خواهد گذشت.

و از سوى دیگر همان طور که اشاره شد، این مطلب که حضرت زهرا نخستین کس از اهل‌بیت آن حضرت بود که به رسول اکرم ملحق شد، قطعى است؛ اما چگونه مى‌توان تعارض مورد نظر را رفع کرد، در پاسخ مى‌گوییم: ‏‌‌

در تمام این روایات از کلمه «اهل‌بیت» استفاده شده است و پیامبر مى‌فرماید «تو نخستین کس از «اهل‌بیت» من هستى که به من ملحق خواهى شد» و اهل‌بیت در سخن پیامبر، به کسانى اطلاق مى‌شود که خداوند طبق آیه تطهیر آن‌ها را از هر گونه رجس و پلیدى پاک کرده است و رسول خدا نیز با کشیدن کساء بر سر حضرت علی، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین:، در حقیقت کلمه اهل‌بیت را تفسیر وآن را در همین افراد منحصر کرده است.

این مطلب با بیش از هفتاد روایتى که فقط در کتاب‌هاى اهل سنت وجود دارد، قابل اثبات است.

از این رو، کلمه اهل‌بیت، فقط شامل اصحاب کساء که در زمان رسول خدا حضور داشته‌اند مى‌شود و شامل فرد دیگرى از جمله، حضرت محسن، حضرت زینب و... و نیز شامل زنان پیامبر و یا هر شخص دیگرى نخواهد شد.

بنابراین حضرت زهرا نخستین فرد از اهل‌بیت پیامبر بود که با ضربه‌ عمر بن خطاب به شهادت رسید و به پدر بزرگوارش ملحق شد؛ پس هیچ تعارضى وجود نخواهد داشت.

اما روایاتى که حضرت رسول به حضرت زهرا بشارت داد، از قرار ذیل است، که به جهت اختصار فقط به چند روایت از کتاب‌هاى شیعه و سنى بسنده مى‌کنیم: ‏‌‌

مرحوم شیخ مفید مى‌نویسد: ‏‌‌

روایت چنین است که از فاطمه پرسیده شد: رسول خدا با تو چه رازى گفت که اندوه وفات او از دلت رفت و از اضطرابت کاسته شد و صورتت برافروخته گردید؟ فرمود: رسول خدا به من خبر داد: «تو نخستین کس از «اهل‌بیت» من هستى که به من ملحق خواهى شد و ماندن تو پس از من به طول نمى‏انجامد».

این خبر مرا خوشحال کرد و اندوه من برطرف گردید.[3]

ابن جریر طبرى شیعى نیز مى‌نویسد: ‏‌‌

امام صادق فرمود: پیامبر هنگامى که از دنیا رفت، دو یار و گوهر ارزنده باقى گذاشت، یکى کتاب خدا و دیگرى عترت و اهل‌بیتش، و به فاطمه فرمود: تو به من ملحق مى‌شوی؛ از این رو، نخستین شخص از اهل‌بیت: که به آن حضرت پیوست، فاطمه بود.[4]

در کتاب‌هاى اهل سنت نیز این مطلب دیده مى‌شود.

محمد بن اسماعیل بخارى مى‌نویسد: ‏‌‌

عائشه مى‌گوید: فاطمه که راه رفتنش همانند پدرش بود، وارد بر رسول خدا شد، فرمود: خوش آمدى دخترم، او را سمت چپ یا راستش نشاند، سپس آهسته سخن گفت، فاطمه گریه کرد، گفتم: چرا گریه مى‌کنى؟ بار دیگر سخنى آهسته گفت، فاطمه خندان شد، تا آن روز خوشحالى و اندوه را این چنین نزدیک به هم ندیده بودم، از فاطمه علت را جویا شدم، گفت: سرّ پیامبر خدا را افشا نمى‌کنم.

پس از فوت رسول خدا پرسیدم، گفت: پدرم فرمود: جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه مى‌کرد؛ ولى امسال دو مرتبه آن را بر من عرضه کرده است، گویا اجل و مرگ من نزدیک است و تو دخترم نخستین کسى هستى که به من ملحق خواهى شد، اینجا بود که گریه کردم، فرمود: آیا دوست ندارى که سرور زنان بهشتى یا زنان مؤمن باشی، به این جهت خندیدم.[5]

و باز عائشه مى‌گوید: به فاطمه دختر رسول خدا گفتم: در بیمارى پدر، خودت را روى بدنش افکندى و گریه کردی، بار دیگر آن را تکرار کردی؛ ولى خندیدی، فرمود: دفعه اول خبر از مرگش داد گریه کردم، دفعه دوم فرمود: تو نخستین فرد از اهل‌بیت من هستى که به من ملحق مى‌شوى وتو سرور زنان بهشتى هستی.[6]

 


[1] . (نساء/ ۵۱ ـ ۵۲).

[2] . منابع: بیت الاحزان، بحار الانوار، شفاء الصدور.

[3] . الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413 هـ)، الإرشاد فی معرفهٔ حجج الله علی العباد، ج‏1، ص187، تحقیق: مؤسسهٔ آل البیت: لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعهٔ والنشر والتوزیع ـ بیروت ـ لبنان، الطبعهٔ: الثانیهٔ، 1414هـ ـ1993م ؛ المجلسی، علامه شیخ محمد باقر (متوفای1111هـ) بحار الأنوار الجامع هٔ لدرر أخبار الأئمهٔ الأطهار، ج 22، ص 470، ناشر: مؤسسهٔ الوفاء ـ بیروت، الطبعهٔ: الثانیهٔ المصححهٔ، 1403هـ ـ 1983م .

[4] . الطبری، الشیخ أبی جعفر محمد بن جریر بن رستم (متوفای ق4)، دلائل الإمامهٔ، ص131، تحقیق قسم الدراسات الإسلامیهٔ مؤسسهٔ البعثهٔ، ناشر: مرکز الطباعهٔ والنشر فی مؤسسهٔ البعثهٔ ـ قم، الطبعهٔ‌ الأولی، 1413هـ.

[5] . البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3، ص 1326، ح3426، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامهٔ ـ بیروت، الطبعهٔ: الثالثهٔ، 1407هـ – 1987م.

[6] . الطبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم (متوفای360هـ)، المعجم الکبیر، ج 22، ص 419، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبهٔ الزهراء ـ الموصل، الطبعهٔ: الثانیهٔ، 1404هـ – 1983م.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: