با همهی آنچه دربارهی شخصیت والای حضرت زهرا گفته یا نوشتهاند، باز هم تا ترسیم سیمای حقیقی او، راهی دور و دراز در پیش است؛ چرا که زوایای شخصیت و گسترهی اندیشه و کرانههای وجود او، نامتناهی است.
او در تاریکترین روزهای حیات بشر- به ویژه زندگی زن- درخشیدن آغاز کرد و پنجرههای امید را بر روی انسانها به ویژه نیمی از آنان گشود، نقاب از چهرهی شرک و نفاق برگرفت،
و انسانها را از یاس نجات داد،
از اسارت، به آزادی رساند،
و از بیتفاوتی و بیتعهدی، به احساس مسئولیت اجتماعی و انسانی رهنمون گردید و راهی نو گشود.
آن انسان فرزانه با الهام از قرآن، پرچمدار احساس مسئولیت اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بود و هماره در راه خدمت به نوع، دعوت به ارزشهای راستین مینمود و از ستم و گناه در همهی ابعاد، طبیبانه و آموزگارانه هشدار میداد و بر آن بود که این کار، وظیفهی انسانی و اسلامی هر انسان مترقی و نوعدوست و آزادمنشی است؛
از این رو، نه انسانی میتواند این مسئولیت را وا نهد و فارغ از درد و رنج مردم و روند جامعه و تاریخ، سر در لاک خود فرو برد و عافیتجویی را پیشه سازد و نه هیچ حکومت و نظام خداپسندانه و مردمی را سزد که مردم را از این کار باز دارد و این حق اساسی آنان را پایمال سازد.
او از کودکی پرچمدار دعوت به حق و سمبل احساس مسئولیت اجتماعی است. درست از این زاویه است که او را از همان بهاران زندگی در سنگر حق و یار و همراه و همدل و همفکر مام ارجمندش، همان بانویی مینگریم که در اوج فداکاری و خردمندی، بر ضد سنتهای ستمبار جاهلیت عصیان میکند.
پس از آن، او را با همهی احساس انسانی، همفکر و همرزم و یار و غمخوار پدرش مییابیم، که دو یار دلسوز و دو پناهگاه استوارش یعنی ابوطالب و خدیجه را از دست داده است.
اسناد تاریخی نشانگر آن است که گروهی از اشرار که برای از میدان به در کردن پیامبر از هیچ شرارتی رویگردان نبودند، روزی به هنگام نماز و سجده پیامبر، شکمبهی شتری را بر سر آن آموزگار رهایی افکندند. در این میان ریحانهاش که در بهاران پنج سالگی و همراه پدر بود، پیش آمد و در راه دفاع از حق و دلداری به پیامبر، در حالی که بر تنهایی حق میگریست، با دستان کوچکش چهره نورافشان و سر و لباس پیشوای آزادی و آزادگی را پاک کرد و با شهامت و شجاعت تجاوزکاران را سرزنش نمود و از ستم نهی کرد.
سخنان کوتاه و هشداردهندهاش به سران مهاجر و انصار،
بیانات شجاعانهاش در برابر مهاجمان و گماشتگان مسخ شدهی استبداد،
دفاعش از مظلومیت پیشوای راستین امت، تا مرحلهی نجات او از دست اشراری که او را به بند کشیده و به بیعت اجبار مینمودند.
و نیز بیت الاحزان، شهادت جانسوز، وصیت تفکرانگیز، و چگونگی مراسم خاکسپاری و قبر گمشدهاش، هر کدام برگ زرینی است در دفتر خاطرات بزرگ بانوی اسلام.