در تبیین موضوع آزادی، حدود و ثغور آن و توضیح ادله عقلی و نقلی که برای آن ارائه شده است، میان متفکران مسلمان، اجماع نظری وجود ندارد؛ اما وجود اصل آزادی در میان بیشتر مسلمانان به عنوان یک اصل ضروری و انکارناپذیر شناخه شده است. بنابراین، از نظر فقهای اسلام، برای بنی آدم یا دست کم برای مسلمانان، اصل اولیه بر آزادی استوار میباشد.
برخی از متفکران مسلمان، آزادی را از ارکان مقوم حیات شمردهاند و با خلاقیت ذاتی انسان پیوند میزنند. در این تلقی، آزادی فی نفسه مطلوب و هدف نیست؛ بلکه برخورداری از آن، به معنای برخورداری از نیروی خلاقه حیات است، تا آدمی بتواند به وسیله آن به حیات معقول نایل شود. بر این اساس، آزادی بهترین وسیله حیات انسانی برای زندگی با خلاقیت ذاتی است.
رقابت سیاسی و آزادی، ارتباط جدی غیرقابل انفکاک دارند، به گونهای که وجود رقابت سیاسی بدون آزادی سیاسی غیرممکن خواهد بود. در نظام سیاسی استبدادی، به دلیل اینکه آزادی سیاسی در حوزههای یاد شده وجود ندارد بحث از رقابت سیاسی موضوعیت نخواهد داشت.
اصولاً رقابت، مفهومی است که با تنوع آرا، تکثر رفتار و معیارهای متفاوت انتخاب در حوزه سیاسی معنا مییابد.
آزادی اندیشه و بیان، نقطه عزیمت شکل گیری رقابت سیاسی در جامعه است، زیرا این آزادی به ظهور اندیشههای متفاوت اجازه داده، سبب روند مشارکت سازی در جامعه شود. در عین حال باید دقت نمود که این رقابت به نفی مباحث ارزشی و دینی منجر نشود.
در این جا به جهت تمرکز بر اندیشه دینی به آزادی در دو محور اساسی آزادی بیان و اندیشه که ارتباط محکم با رقابت سیاسی دارد، اشاره میشود. یادآور میشویم که عمدتاً آزادی بیان و اندیشه و آزادی سیاسی در تلقی ایشان، با عنوان آزادیهای معقول، مورد توجه قرار گرفته است.
میگویند؛ اگر کسی ادعا کند که آزادی اندیشه از مختصات دین اسلام است مبالغه نخواهد بود و دلیل این مدعا، صدها آیات قرآن مجید است که با بیانات گوناگون دستور به تفکر و تعقل و به جریان انداختن شعور و فهم میدهد.
بر اساس این استدلال اگر اندیشه در واقعیات عالم هستی آزاد نبود خداوند متعال آن همه تاکید به اندیشه محور بودن نمیفرمود. نهایت اینکه آزادی اندیشه نباید به حدی رسد که منجر به سقوط یا بی اعتباری اندیشه گردد.
در مورد آزادی سیاسی میگویند: در دین اسلام دو اصل اولی داریم که عبارت است از: ۱- اصل سلطه و اختیار افراد بر خویشتن ۲- اصل عدم سلطه و اختیار دیگری بر انسان.
با توجه به دو اصل مذکور، اسلام آزادی سیاسی را در سطح عالی آن پذیرفته و برای او، در چارچوب قوانین، هر نوع رفتار و عملی را تجویز کرده است.
شهید محمد باقر صدر، از اندیشمندان مسلمانی است که به طرح مبحث آزادی از زاویه جدید آن، مبادرت کردهاند. وی ضمن تعریف آزادی به «امکان و توانایی به کارگیری و تعبیر عینی و علمی اراده برای تحقق اهداف متعالی خود» آزادی را به دو نوع طبیعی و اجتماعی تقسیم میکند و زندگی انسان را بدون آزادی، لفظِ فاقدِ معنا میداند.
وی در ادامه، آزادی اجتماعی را به قدرت انسان برای اقدام به عمل معین تعریف میکند و آن را در دو بعد مثبت و منفی مورد بحث قرار میدهد.
اسلام به بعد منفی آزادی، که عبارت از آزادی از سلطه دیگران است، توجه جدی داشته است؛ زیرا «این آزادی در اسلام گویای جنبش همه جانبهای برای آزادی انسان از تسلط دیگران و رهایی از بند زنجیرهای اسارت است که در طول تاریخ گرفتار آن بود».
استاد مطهری(ره) نیز بحث آزادی را از منظر دینی مورد توجه قرار داده است و برای تبیین نظرگاه اسلام در زمینه ابعاد مختلف آزادی تلاش کرده است. ایشان ضمن تقسیم آزادی به انواع متفاوت، در قسمتی از مباحث خود، به طرح آزادی اندیشه پرداختهاند و آن را به عنوان یک ضرورت ناشی از اعتقاد دینی شمردهاند:
«هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد، ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد و به عکس، هر مکتبی که ایمان و اعتقاد به خود ندارد، جلو آزادی اندیشه و تفکر را میگیرد.»
اما در این میان، اسلام آزادی را در چارچوب قوانین به عنوان یکی از مبانی حقوق مورد تأکید قرار داده است. و بسیاری از قوانین اجتماعی خود را بر این بنا نهاده است.
از دیدگاه اسلامی، اصل بر این است که آدمیان در زندگی خود آزاد باشند و هر چه میکنند بر پایه گزینشهای آزادانه خودشان باشد؛ حتی تحصیل و استیفای مصالح عمومی نیز ابتدا باید به شکل آزادانه و داوطلبانه صورت پذیرد… تکامل انسانی هم جز با افعال اختیاری و خود خواسته صورت پذیر نیست.
بنابراین، اصل در حرکت انسان این است که اختیاری و آزادانه باشد…. اگر محدودیتهای قانونی چنان باشد که عملاً جز یک راه در پیش پای انسان نماند و شخص جز گام زدن در مسیر واحد چارهای نداشته باشد، حرکت تحمیلی بوده و انسان را به کمال نمیرساند.
امام خمینی(ره) بحث آزادی از منظر دینی را مؤکداً مورد توجه قرار داده و برای تبیین دیدگاه اسلام در زمینه ابعاد مختلف آزادی تلاش کرده است، که در ذیل نظرات و اندیشه ایشان در باب آزادی اندیشه و آزادی بیان و آزادی سیاسی که در خطابات و بیانات ایشان متجلی است تبیین میگردد: