borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
فاطمه (س) تجلیگاه انوار آفرینش «جلد سوم»
نقش عفاف و پاکدامنی در زندگی انسان

مطالعه تاریخ حیات بشر در دورترین زمان‌های ذکر شده، همراه با نشانه‌هایی از تمسک همیشگی انسان به حفظ پاکی و احترام به عفت و پاکدامنی است. همه اینها و مراجعه به وجدان، گویای فطری بودن عفت طلبی انسان می‌باشد؛ یعنی: خداوند متعال، پاک بودن و پاک زیستن را در سرشت و نهاد بشر به ودیعت گذاشت.

در این عصر «ارتباطات و تکنولوژی» با واگذاری امور زندگی به رایانه‌ها و دست یابی بشر به انرژی‌های نوین، بیم آن می‌رود که انسان در گذار از زندگی سنتی به روش مدرن و صنعتی، کم کم از جایگاه اثر گذاری و موعظه فعال، به سوی اثرپذیری و انفعال پیش رود، به طوری که در بعضی مواقع، هویت و مسئولیت خویش را به فراموشی سپارد و همانند ابزاری در دست سامان‌دهندگان نظم نوین جهانی درآید، که در نتیجه تمام ارزش‌های فطری و اخلاقی بی رنگ شود و جامعیت شریعت اسلام به دست حیلت ورزان نوین و دگراندیشان به بازی گرفته شود. نگارنده در این نوشتار مختصر، بر آن است که موضوع عفاف و پاکدامنی را از زوایای مختلف مورد تحقیق و بررسی قرار داده و بر اساس متون دینی نقش و آثار آن را در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.

واژه «عفاف» با فتح حرف اول، از ریشه «عفت» است.

یعنی: اکتفا ورزیدن به بهره مندی کم و شایسته است.

عفت پدید آمدن حالتی برای نفس است که به وسیله آن از افزون طلبی قوه شهوانیه جلوگیری می‌شود[1] خویشتن داری از آن چه که حلال و زیبا نیست.[2] و یا پارسایی و پرهیزگاری نهفتگی، پاکدامنی، خویشتن داری».[3]

مرحوم نراقی در معراج السعاده می‌نویسد: عفت عبارت است از: مطیع و منقاد شدن قوه شهوانیه از برای قوه عاقله که در اقدام به خوردن و نکاح، حدود اوامر الهی را به لحاظ کمی و کیفی، نگه دارد. عفت همان اعتدال عقلی و شرعی است و افراط و تفریط در آن مذموم است، پس در تمامی اخلاق و احوال، حد وسط و راه میانه «عفت» است.[4]

در قرآن کریم خداوند متعال عفت را از صفات مؤمنین شمرده است. در قرآن چهار بار از ریشه «عفاف» استفاده شده است.

1. سوره بقره، آیه 273: کسانی که از حال آن‌ها اطلاعی ندارند، به خاطر خویشتن داری و عفت نفس ایشان گمان می‌کنند که آن‌ها غنی و بی نیازند. در این آیه شریفه، کنش بزرگ منشانه، «مناعت طبع» عفاف است، یعنی: خویشتن داری، عزت نفس و امتناع از دست نیاز دراز کردن در مقابل دیگران، عفاف است.

2. سوره نساء، آیه 6: درباره شناخت زمان رشد و بلوغ یتیمان به سرپرستان سفارش می‌کند که از دست یازی به اموال یتیمان خودداری کنند و عفاف ورزند. این آیه نیز خویشتن داری را عفاف خوانده است.

3. سوره نور، آیه 32: و کسانی که اسباب زناشوئی نمی‌یابند، پاکدامنی ورزند تا خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند. در این آیه شریفه خویشتن داری(استعفاف) را به رام کردن قوه جنسی اطلاق فرموده است.

4. سوره نور، آیه 60: و زنان یائسه‌ای که امید زناشویی ندارند گناهی نیست که جامه‌ها (چادرهایشان) را فروگذارند، به شرط آن که زینت نمائی نکنند.

و اگر پاکدامنی بورزند (و چادر را فرو نگذارند) بهتر است و خداوند، شنوای دانا است.

در زبان پارسی، از خویشتن داری در امور جنسی و شره نبودن، به پاکدامنی تعبیر می‌کنند که بخشی از گستره معنای «عفاف» است، زیرا عفاف، مطلق خویشتن داری را گویند. همان گونه که در آیات یاد شده، از خویشتن داری در امور اقتصادی و مالی نیز با کلمه استعفاف و تعفف، یاد شده است.

در روایات نیز، از عفت و پاکدامنی، به بالاترین شرافت‌ها، نتیجه عقل، برترین عبادت و از کمال نعمت و به معنای خویشتن داری در کردار و گفتار تعبیر شده است.

عفاف، بیشتر به معنای خویشتن داری نسبت به شکم و شهوت به کار می‌رود و بازداشتن این دو از فزون خواهی حرام. علی فرمود: عفاف، زهد ورزی و خویشتن داری است.[5] و خویشتن داری شهوت را ناتوان می‌سازد.[6]

از آن جا که موضوع عفت، «شهوت» است و شهوت در نقطه افراط، به شره و در نقطه تفریط، به خمود می‌رسد و تنها در نقطه اعتدال است که عفت تحقق می‌یابد، شناسایی مرزهای عفاف و رابطه آن با شهوت، ضروری است، زیرا انحراف از این مرز، ورود به وادی تهتّک و بی پروایی را در پی دارد که در این وادی، غیر از انسانیت، انتظار همه چیز می‌رود.

 


[1]. معجم مفردات، راغب اصفهانی، ص 350.

[2]. مجمع البحرین، طریحی، ج 5، ص 101.

[3]. لغت نامه دهخدا، دهخدا، علی اکبر، ج 10، ص 14081.

[4]. معراج السعادهٔ، ملااحمد نراقی، ص 243.

[5]. میزان الحکمه، ری شهری، ج 6، ص 359، ح 12824.

[6]. همان، ص 363، ح 12861.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: