می دانیم كه مرگ دست رد به سینه احدی نمیزند و انسانها در هر سطح و درجه و شأنی كه باشند روزی بدنیا آمده و روزی میمیرند. خطاب خدا به پیامبر این است «انّك مَیّت و انّهم مَیّتون»[1]» ای پیامبر تو هم زاده مرگی و روزی خواهی مرد. و طبیعی است كه حضرت فاطمه نیز روز ولادت و مرگی داشته باشد.
اما آنچه مهم است این است كه برخی با مرگ خود برای همیشه میمیرند و عدهای محدود هم هستند كه در سایه مردن خود حیات جدیدی را آغاز میكنند و این امر بستگی دارد به چگونگی زندگی و در نهایت چگونگی مردن او و كار و برنامهای را كه در زندگی برای خود ایجاد كرده است.
حضرت فاطمه از آن گروه افرادی است كه با مرگ خود هرگز نمرده و نمیمیرد و با شیوه زندگی قبل از وفاتش پایههای حیات جاودانهای را برای حضور مداوم در عرصه حیات تاریخ خود فراهم آورده است.
او زنده است با راه و روش خود، با سنتهای حسنهای كه ایجاد كرده، با مشی و قدمهای استوار خود در زندگی و تلاقی و تلقی خویش از جهان و پدیدههایش.
بدین سان ذكر داستان شهادت حضرت فاطمه برای گریستن و گریاندن نیست، بلکه برای نقش و اهمیت آن است كه در زندگی انسانها دارد و البته ذكر این تاریخ برانگیزاننده اشكها و عواطف است.
[1]. سوره زمر، آیه 30.