پس از مطالعه برخى از اعترافات و آرزوهاى دو خليفه اول، بى مناسبت نخواهد بود اگر نگاهى مقايسه آميز به آخرين سخنان امير مؤمنان علي7 نيز داشته باشيم. ابن اثير جزرى در اسد الغابهٔ مىنويسد:
عمرو ذى مر مىگويد: هنگامى كه علي7 ضربت خورد نزد وى رفتم ديدم سرش را بسته است گفتم: اى امير مؤمنان جاى ضربه شمشير را به من نشان بده، دستمال سرش را باز كرد، گفتم: زخم كوچكى است، فرمود: من از جمع شما مىروم، امّكلثوم كه پشت پرده بود گريه كرد، فرمود: ساكت و آرام باش،
اگر آنچه من مىبينم تو مىديدى گريه نمىكردي، گفتم: اى امير مؤمنان چه مىبينى؟
فرمود: اينجا گروهى از فرشتگان و پيامبران جمع شدهاند و اين هم رسول خدا محمد6 است كه مىفرمايد: اى علي بشارتت باد، آنچه در انتظار تو است بهتر از چيزى است كه هم اكنون داري.[1]
زمخشرى در ربيع الأبرار مىنويسد:
اسماء دختر عميس مىگويد: پس از آنكه علي7 به وسيله ابن ملجم ضربت خورد نزد آن حضرت بودم، ناگهان صيحهاى زد و بيهوش شد، سپس به هوش آمد وفرمود: خوش آمديد، خوش آمديد، سپاس خدا را كه وعده اش راست بود و ما را وارث بهشت قرار داد، سؤال شد: چه مىبينى؟ فرمود: اين رسول خدا6 است واين هم برادرم جعفر و عمويم حمزه، درهاى آسمان باز و فرشتگان نازل مىشوند و به من سلام مىكنند و بشارت مىدهند و اين هم فاطمه است كه حور العين او را در بر گرفتهاند و اين هم جايگاههاى من در بهشت است. براى چنين پاداشى، كوشندگان بايد بكوشند.[2]
[1] . الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي 630 هـ)، أسد الغابهٔ في معرفهٔ الصحابهٔ، ج 4، ص 131، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت، لبنان، الطبعهٔ: الأولى، 1417 هـ ـ 1996 م.
[2] . الزمخشري، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538 هـ ) ربيع الأبرار، ج 1، ص 438، طبق برنامه الجامع الكبير، الإصدار الرابع.