حضرت زهرا3 میفرماید:
فَأَنَّى حُرتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ وَ أَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْإِعْلَانِ وَ نَكصْتُمْ بَعْدَ الْإِقْدَامِ؛
بعد از اینکه تدریجا بیست و سه سال از این جریان گذشت و دولتی مقتدر و عزتمند بر سر کار آمد چه طور شما به حیرت و سرگردانی برگشتید؟! بعد از بیان حق و آشکار شدن آن، چرا متحیر شدید که چه کنید؟! بعد از آن که آشکارا از اسلام و از ما اهلبیت حمایت کردید چگونه به پنهانکاری رو آوردید و جلسات خصوصی تشکیل داده و بر علیه ما توطئهها میچینید؟! چه شد که بعد از به میدان آمدن و اقدام عملی، عقبنشینی کردید؟!
﴿وَ أَشْرَكْتُمْ بَعْدَ الْإِيمَانِ بُؤْساً لِقَوْمٍ نَكثُوا أَیمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ * وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّـهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾؛[1] این تعبیرات از آن تعبیرات بسیار کوبنده است. حضرت خطاب به مسلمانانی که انصار اسلام بودند و خدمات فراوانی به اسلام ارائه دادند و به تعبیر خود حضرت اصلاً به کمک آنها نظام اسلامی پا گرفت، میفرمایند: «حال، بعد از ایمان مشرک شدید؟!»
روشن است که این شرک، بتپرستی نیست؛ چراکه در آن زمان کسی بتپرستی نکرد. این همان شرکی است که قرآن درباره آن میفرماید: «یهود و نصارا سرکردگان خویش را به عنوان رب اتخاذ کردند و به جای اینکه خدا، را رب خود بدانند تن به ربوبیت بزرگان خود دادند.»[2] یعنی قبول اوامر غیر خدا شرک تشریعی است. مثلاً پذیرفتن حکومت ناحق نوعی شرک است. موحد باید فقط خدا را رب بداند و از او اطاعت کند. اگر بیدلیل از دیگری به گونهای اطاعت کند که منتهی به اطاعت خدا نباشد، نوعی شرک است.
حضرت زهرا3 در ادامه، باز تعبیر تندی به کار میبرند، که البته به طور صریح آنها را خطاب قرار نمیدهد؛ اما روشن است که مصداقش چه کسی میتواند باشد. حضرت میفرمایند: «وای بر مردمی که بعد از اینکه با خدا عهد بستند پیمانشکنی کردند.» بعد آیهای از قرآن را اقتباس میکنند که درباره کفاری است که با خدا و پیغمبر عهد بستند و بعد عهدشان را شکستند و دوباره به کفر گراییدند.
این اقتباسات از آیات، در اینجا به خاطر نکتههای مشترکی است که در این تعبیرات وجود دارد؛ آن مشرکانی که عهد کردند از خدا و پیغمبر فرمانبرداری کنند و بعد پیمانشان را شکستند، همان کسانی بودند که پیغمبر را آواره کردند و به مبارزه با حقپرستان برخاستند.
حضرت میخواهند بفرمایند که: «چرا در مقابل چنین کسانی که شما را آواره کردند و شروع کننده جنگ با شما بودند ساکت هستید. آیا از آنها میترسید؟ اگر اهل ایمان باشید باید تنها از خدا بترسید. آنها هر چه قدرت داشته باشند، اولاً؛ جمعیت شما خیلی بیشتر از آنهاست و آنهایی که درصدد این کار برآمدند چند نفری بیشتر نبودند. شما میتوانستید با آنها همکاری نکنید. ثانیا؛ میتوانستید آنها را سرجایشان بنشانید؛ چراکه نیرو و سلاح دست شما بود. میتوانستید شمشیر بکشید و جلوی آنها را بگیرید.» این فرمایش اشاره است به اینکه در چنین موقعیتهایی نباید از طرف مقابل ترسید؛ بلکه باید در هر شرایطی از حق حمایت کرد که در این صورت خدا هم ما را یاری خواهد کرد.
[1] . سوره توبه، آیه 13.
[2] . سوره توبه، آیه 31.