بدعت در لغت عبارت است از : تازه، نو، جزء نوی که بی سابقه و بدون الگو درست شده باشد. یکی از اوصاف خداوند بدیع میباشد و بدیع یعنی خالق، البته خالقی که مخلوقش الگو و سابقه ندارد.[1]
مثلاً اگر یک بازى که سابقه ندارد وارد بازار شود یا یک قالی که نقشه اش هیچ سابقه نداشته باشد، از نظر لغت، بدیع است.
خلاصه هر کارى که در صنعت، خلقت و معاشرت الگوى پیشین نداشته باشد از نظر عرب بدعت است.[2]
بنابراین بدعت در آیه شریفه ﴿بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾[3]و آیه ﴿ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ﴾[4]. به همین معناى لغوى مىباشد که وقتى به پیامبر6 مىگفتند شما غذا مىخورید و راه مىروید پیامبر6 فرمودند: کار من چیز جدیدى نیست و پیشینیان از پیامبران مثل من بودند.
ولى بدعت در شرع، از نظر اصطلاح فقها به نوآورى گفته مىشود که در شریعت نباشد، اعم از اینکه این نوآورى فعل، یا کلام و عقیده باشد.
پس هر نوع اندیشه نو، فعل نو، کلام نو، که در شریعت نیست و وارد شریعت کنیم و بگوییم خدا فرموده و حال اینکه در شریعت دلیلى و ریشهاى ندارد بدعت مىباشد رسول خدا6 فرمود: «مَنْ أَحْدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فَهُوَ رَدٌّ مَرْدُود»[5]
[1] . همان.
[2] . معلوف، لویس، المنجد فى اللغهٔ، ج 1، ص 93؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 244.
[3] . سوره بقره، آیه 117؛ ترجمه: هستى بخش آسمان و زمین است.
[4] . سوره احقاف، آیه 9؛ ترجمه: بگو « من پیامبر نوظهورى نیستم» .
[5] . مسلم، الصحیح، ج 5، ص 133، کتاب الأقضیهٔ، باب 8؛ احمد ابن حنبل، مسند أحمد، ج 6، ص 270.