borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هشتم»
بدعت حقیقى و نسبى

شاطبى متوفاى 790 در کتاب «الموافقات» بدعت را به دو قسم حقیقى و نسبى تقسیم مى‌کند و مى‌گوید: بدعت حقیقى؛ چیزى است که براى آن دلیلى از کتاب و سنت و اجماع در کار نباشد، هر چند بدعت گزار مدعى است براى آن در شرع دلیل وجود دارد[1] مثلاً در قرآن آمده است که یهودیان، احبار خود را و مسیحیان، رهبان‌هاى خود را به جاى خدا ارباب خود گرفتند[2] یا برخى از غذاها و گوشت‌ها را بر خود حرام کرده بودند.[3] که این دو نمونه مصداق بارزى از بدعت حقیقى مى‌باشد.

اما بدعت نسبى؛ این است که از طرفى چون براى آن فعل دلیل داریم بدعت نیست و از طرف دیگر چون به شارع نسبت مى‌دهیم بدعت مى‌باشد.

براى روشن شدن مطلب چند مثال بیان مى‌کنیم.

مثـال اول: اگـر شخصـى تصمیم مى‌گیرد که پنج شنبه‌ها روزه مستحب یا روزه قضا بگیرد؛ این کـار از یک نظر بدعت نیست؛ چون روزه گرفته است حال فرق نمى‌‌کند روزه قضا باشـد یا مستحب. اما از یک نظر بدعت است چون ملتزم شده است هر هفته پنج شنبـه‌ها روزه بگیرد؛ و این التزام را به شریعت نسبت مى‌دهد در حالى که پیامـبر6 روز خاصى را براى روزه گرفتن اختصاص نداده است.

مثال دوم: در بعضى مناطق رسم است جلساتى مذهبى در شب‌هاى جمعه برگزار مى‌کنند و به آن ملتزم مى‌شوند که این بدعت نسبى است چون از یک نظر بدعت نیست چون جلسه برگزار مى‌شود و قرآن تلاوت مى‌شود اما از یک نظر که ملتزم هستند این جلسه فقط در شب جمعه برگزار شود نه در شب پنج شنبه و شب شنبه، این التزام به این شب موجب بدعت این عمل شده است.

اکنون باید بررسى شود که میزان و ملاکى که براى بدعت گفتیم وجود دارد میزان و ملاک در بدعت سه چیز مى‌باشد:

1. نسبت دادن عمل به خدا

2. اشاعه عمل در میان مردم

3. نبودن دلیل عام و خاص در کتاب و سنت[4]

این فردى که ملتزم شده هر پنج شنبه روزه بگیرد اگر بگوید؛ خدا گفته فقط پنج شنبه روزه بگیر، بدعت مى‌شود چون تعین را به خدا نسبت داده.

اما اگر تعین را به خداوند نسبت ندهد ولى چون شرائط زندگى امروز اجازه نمى‌‌دهد که مثلاً در باقى روزها روزه بگیرد و یا در باقى شب‌ها جلسه برگزار کند؛ لذا آن شب و آن روز را انتخاب مى‌کند در این صورت بدعت نیست چون تعین را به خودش نسبت مى‌دهد.

مثال سوم: جشن گرفتن در هفده ربیع الاول به خاطر میلاد پیامبر6 از یک نظر بدعت است در صورتى که بگوییم خدا فرموده است؛ اى مسلمان‌ها! روز میلاد پیامبر را جشن بگیرید و از یک نظر بدعت نیست و آن زمانى است که بگوییم خداوند متعال در قرآن کریم امر به تکریم پیامبر6 کرده است آنجا که مى‌فرماید: ﴿فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ﴾ تعزیر[5] به معناى تکریم مى‌باشد و اطلاق دارد یعنى در همه ایام باید پیامبر6 را تکریم نمایید ولى چون به خاطر شرایط زندگى در همه ایام امکان ندارد ما به مناسبت روز میلاد را انتخاب کردیم و در آن روز جشن مى‌گیریم. پس انتخاب روز هفده ربیع الاول را به خداوند متعال نسبت نمى‌‌دهیم پس از این نظر بدعت نیست.

بنابراین آقاى شاطبى به این مطلب توجه نکرده است که فرق است بین این که تعین را به خدا نسبت بدهیم و بگوییم خدا این روز را معین کرده است؛ که در این صورت بدعت مى‌باشد. و بین اینکه تعین را به خداوند نسبت ندهیم بلکه بگوییم خداوند به صورت مطلق فرموده است؛ ولى به خاطر شرایط زندگى ما این روز را انتخاب کردیم که در این صورت بدعت نیست.

 


[1] . سبحانى، جعفر، تبرک ـ توسل ـ بدعت، ص 89.

[2] . سوره توبه، آیه 31

[3] . سوره آل عمران، آیه 93

[4] . سبحانى، جعفر، رسائل و مقالات، ج 5، ص 426.

[5] . اعراف، آیه 157؛ ترجمه: پس کسانى که به او ایمان آوردند و تکریم و یاریش کردند.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: