«مسألهی غیب و علم به آن، ریشه در منابع وحیانی دارد؛ از مجموع آیات و روایات مربوط به این موضوع چنین استفاده میشود که دو قسم علم غیب وجود دارد: «علم غیب محدود» و «علم غیب نامحدود».
آنچه به طور قطع تمام مبانی و رویکردهای متفاوت علمای اسلامی را در بر میگیرد این است که علم غیب نامحدود (مطلق) تنها و بالذات در اختیار خداوند است؛ اما علم غیب محدود (نسبی)، ـ صرف نظر از بحثهای مفهومی ـ با توجه به ظرفیتها و استعدادهای متفاوت بشری، در اختیار غیر خداوند قرار میگیرد. پس باب غیب به هر طریق بر روی انسانها باز است و اتصال به جهان غیب و اطلاع پیدا کردن از آن برای غیر خداوند ممکن است.»[1]
اکنون سؤال این است؛ که آیا این علم نامحدودی که نزد خداوند است در اختیار غیر خداوند هم قرار میگیرد یا نه؟ به عبارت دیگر؛ آیا بهرهی انبیا و ائمه: از غیب، نامحدود است یا محدود؟ در این باره اقوال مختلفی وجود دارد که میتوان آنها را در دو قول خلاصه کرد:
[1] . ر. ک: خوارزمی، مقتل الحسین 53؛ احمد بن حنبل، مسند، ج 5، ص 388؛ بغدادی، تاریخ بغداد، ج 2، ص 48 ـ 49؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 26؛ کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 127 ـ 151؛ صفار قمی، بصائر الدرجات: نمازی شاهرودی، علم غیب (از سلسله مقالات کنگره شیخ مفید) ج 1؛ کاظمینی بروجردی، جواهر الولایه، ص 321؛ نادم، علم امام (مجموعه مقالات)، ص 757 ـ 758.