borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هشتم»
ظنّ جاهلیت

پیش‌تر اشاره شدکه برخی مردمانِ عهد جاهلیت، اگر چه بت می‌‌‌پرستیدند، لیکن پرستش بت‌ها را برای تقرّب به خدا انجام می‌دادند و در عین حال دارای عقایدی بودند که گذشته از بت پرستی، رنگ جاهلیت نیز داشت و خداوند از آن به عنوان «ظن جاهلیت» یاد می‌کند و بقایای آن اندیشة جاهلی هنوز در برخی افراد تازه مسلمان باقی مانده بود و در گیر‌و‌‌دار حوادث و پیش آمدها بروز می‌کرد و خود را نشان می‌داد؛ از جمله گروهی بودند که بعد از شکست مسلمانان در جنگ اُحد، خداوند از آنان چنین یاد می‌‌کند:

«.. . اما گروه دیگری در فکر جان خویش بودند (و خواب به چشمانشان نرفت.) آن‌ها گمان‌های نادرستی ـ همچون گمان‌های دوران جاهلیت ـ دربارة خدا داشتند و می‏گفتند: آیا چیزی از پیروزی نصیب ما می‏شود؟! بگو: همة کارها (و پیروزی‌ها) به دست خداست! آن‌ها در دل خود، چیزی را پنهان می‏دارند که برای تو آشکار نمی‏سازند، می‏گویند: اگر ما سهمی از پیروزی داشتیم، در این جا کشته نمی‏شدیم!.. .»[1]

و این دسته از مسلمانان مردمانی بودند که خداوند آنان را به خودشان واگذاشته بود و جز خود به چیز دیگری نمی‌اندیشیدند و اندیشه‌ای جز حفظ زندگی و حیات دنیوی خود نداشتند و از آن می‌هراسیدند که مبادا در چنبرة مرگ بیفتند و به دین و به چیزی روی نمی‌آوردند مگر برای بهره‌مندی از امور دنیوی، و به این ظن و گمان روی به دین می‌آوردند که عاملی شکست ناپذیر است، چون خدا راضی به پیروزی و غلبه دشمنانش نمی‌شود، اگر چه از جهت ظاهری آنان تمام اسباب پیروزی را داشته باشند و به هر حال اینان تا دین به سودشان است دین دارند و چون کار واژگونه شود و به هدف خود نرسد، بر می‌گردند.

و این‌که به خدا گمان باطل دارند، از «ظنون» جاهلیت است که خداوند را به امری می‌ستایند و توصیف می‌‌کنند که ستایش و توصیف حق و درستی نیست، بلکه از اوصافی است که اهل جاهلیت خدا را به آن می‌ستودند و آن گفتة آنان است: ﴿هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْ‏ءٍ﴾ که خداوند کار را به دست آنان اندازد و خداوند به پیامبر دستور می‌دهد که پاسخ دهد؛ ﴿قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّـهِ‏...﴾ ؛ زیرا آنان می‌‌پنداشتند که برخی امور به نفع آنان است ـ چه اسباب آن را فراهم کنند یا فراهم نکنند ـ ولی چون شکست خوردند و دسته‌ای کشته شدند در این عقیده به تردید افتاده‌اند.

روشن است آن‌چه آنان برای خود بر خدا لازم می‌دانستند، چیره شدن و پیروزی بود و این پندار را به جهت اسلام آوردن خود داشتند و گمان می‌کردند که دین در هر حال شکست ناپذیر است و به دنبال آن دین داران هم شکست نمی‌خورند. چون بر خدا لازم است آنان را یاری کند، بدون هیچ قید و شرطی و این ظن و گمانِ ناحق و باطلی است و ظن جاهلیت است.. .

زیرا برخی مشرکان جاهلیت معتقد بودند که خداوند خالق همه چیز است و برای هر صنف و دسته‌ای از حوادث؛ مانند رزق و حیات و.. . و برای هر نوعی از انواع هستی چون انسان، زمین و غیره، ربّ و پروردگاری است، که هیچ گاه در چیزی که اراده کند شکست نمی‌خورد، لذا این ربّ‌ها و خدایان را می‌‌‌پرسیدند تا روزیشان دهد و سعادتشان بخشد و از بدی‌ها و آسیب‌ها حفظشان کند و خداوند سبحان را چون ملک و پادشاه بزرگی می‌دانستند. که هر دسته از رعیت و بخشی از حکومتش را به والی تام الاختیاری سپرده که هر چه می‌خواهد در منطقه تحت نفوذش و حوزة حکومتش انجام دهد.

به هرحال هرکس چنین گمان بردکه دینِ حق در ظاهر و در آغازِ کار شکست ناپذیر است و پیامبر6 که نخستین دریافت کنندة آن از حق بوده و سختی آن را تحمل کرده، نباید در دعوت مردم به دین، شکست بخورد یا این‌که کشته شود یا بمیرد، چنین ظنی در مورد خدا حق نیست و ظن جاهلیت است و برای خدا شریک قائل شدن است، که پیامبر را «ربّ» بپندارد که امر پیروزی و غنیمت یافتن را به او واگذار کرده باشد با این که خداوند شریک ندارد؛ «إنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّـهِ».[2]

 


[1] . ﴿وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یظُنُّونَ بِاللَّـهِ غَیرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ یقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الأَمْرِ مِنْ شَی‏ءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كلَّهُ لِلَّـهِ یخْفُونَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ ما لا یبْدُونَ لَك یقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الأَمْرِ شَی‏ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا . . .﴾ (سوره آل عمران، آیه 154)

[2] . علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، چاپ بیروت، مؤسسة الاعلمی، ج 4، صص 48 ـ 47.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: