از آنجا که انسان در انجام کارهایش مىتواند انگیزههاى متنوّع و گوناگون داشته باشد، اکنون، جاى طرح و بررسى این مسأله خواهد بود که کدامیک از انگیزههاى انسان به کارى که به خاطر آن انگیزه انجام دهد رنگ اخلاقى مىزند و چه نیتى موجب ارزش اخلاقى مىشود؟
قبل از ورود در اصل بحث باید بگوییم: انگیزههایى را که در انسان براى انجام افعال اختیارى وجود دارد مىتوان به چند نوع تقسیم نمود:
بعضى از انگیزهها براى تأمین نیازمندیهاى مادى و پاسخ گفتن به غرایز حیوانى است و بعضى از آنها براى ارضاء عواطف اجتماعى است. آنجا که انسانى براى تأمین نیازمندیهاى دیگران از خواستهاى خویش مىگذرد، انواع ایثارها و فداکاریها و گذشتهایى که انسان مىکند، با چنین نیت و انگیزهاى همراه است.
اینکه چرا انسان، به خاطر دیگران از خواستههاى خویش مىگذرد و منشأ روانى ایثار براى دیگران و گزینش آنان چیست؟ پاسخ آن به علم روانشناسى مربوط مىشود و نیازمند بحثهاى زیادى خواهد بود که مناسب این نوشته نیست.
آنچه را که در اینجا به طور اجمال مىتوانیم بگوییم این است؛ که انگیزههای متفاوتی در افراد برای ایثار وجود دارد و عوامل مختلفى مىتوانند انسان را وادار به از خودگذشتگى کنند. فى المثل، این کارها گاهى فقط به خاطر ارضاء عواطف انجام مىگیرد. مثل مادرى که فرزندش را برخویش بر مىگزیند و راحتى خود را فداى راحتى او مىکند انگیزهاى جز ارضاء عاطفه مادرى ندارد.
کسى که با صرف وقت، نیرو و مال خود به بیمار یا بینوایى کمک مىکند گاهى فقط به منظور ارضاء عاطفه انسانى است که اگر این کار را نکند رنجور و ناراحت است.
گاهى بیش از عاطفه، نوعى بینش، انسانى را وادار به ایثار و فداکارى براى دیگران مىکند که البته خود آن بینش هم ممکن است ریشههاى مختلفى داشته باشد مثل اینکه کار را یک کمال انسانى تلقّى کند و چون انسان، ذاتاً طالب کمال است، وقتى درست یا نادرست، باور کرد که چیزى کمال است براى او، انگیزه کمال جویى او را وا میدارد که آن کار را انجام دهد.
گاهى هم ممکن است انگیزههاى دیگرى نظیر شهرت طلبى او را وادار به ایثار و فداکارى کند و سرانجام، این هم ممکن است که انگیزهاى الهى کسى را وادار به انجام کارى کند و به خاطر خشنودى خداوند این کار را انجام دهد.