حضرت موسی7 یکی از فرعونیان را کشت. این قتل یک قتل ساده نبود؛ بلکه جرقهای برای یک انقلاب و هجرت بود. دستگاه فرعونی نمیتوانست به سادگی از کنار آن بگذرد که بردگان بنی اسرائیل، قصد جان اربابان خود کنند! زیرا تکرار آن تهدیدی علیه حکومت وقت بود. لذا جلسه مشورتی تشکیل دادند و حکم قتل موسی7 را صادر کردند. در این هنگام یک حادثه غیر منتظره موسی7 را از مرگ حتمی رهائی بخشید. «مردی از نقطه دور دستشهر (از مرکز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی7 گفت: این جمعیت برای کشتنت به مشورت نشستهاند، فورا از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام.[1]
موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه انتظار حادثهای را میکشید. عرض کرد پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهائی بخش. هنگامی که متوجه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.[2]
آری موسی7 بعد از این که محیط را آلوده و نا امن تشخیص داد، تصمیم گرفت به سوی سرزمین «مدین» که شهری در جنوب شام و شمال حجاز و از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج بود هجرت کند.
موسی7، جوانی که در ناز و نعمت بزرگ شده، باید دوران هجرت و سختی را پشتسر بگذارد و از تارهائی که قصر فرعون بر گرد شخصیت او تنیده بود، بیرون آید؛ در کنار مستضعفان قرار گیرد؛ درد آنها را با تمام وجودش احساس کند و آماده یک قیام الهی بر ضد مستکبران گردد. خدای متعال پاداشهای متعددی به حضرت موسی7 عنایت کرده است که عبارتند از:
1. رسالت و نبوت.
2. کلیم الله شدن. «خداوند فرمود: ای موسی تو را با رسالتهای خویش و با سخن گفتنم بر مردم برگزیدم.»
3. آسان کردن کارها.
4. گره گشائی از زبان.
5. فصاحت و بلاغت.
6. وزارت برادر و. .. .[3]
[1] . سوره قصص، آیه 14 ـ 17 .
[2] . سوره قصص، آیه 20 ـ 22.
[3] . این پاداشها در آیات 24 تا 36 سوره طه بیان شده است .