تا اینجا حضرت زهرا3 در واقع آن موعظهای را که مدّ نظر داشتند بیان کردند. حضرت در ادامه هدف خود از این موعظهها و تذکرات را بیان میکنند و میفرمایند: گمان نکنید من که این سخنان را گفتم شما را نمیشناسم و انتظار بیجایی از شما دارم؛ بلکه شما را خوب میشناسم و خوب میفهمم که دردتان چیست و میدانم که حرفهای من در شما تأثیری نخواهد بخشید؛ ولی از یک طرف میخواهم خشم خودم را اظهار کنم، و از یک طرف، حجت را بر شما تمام کنم.
بدانید که آنچه را گفتم، گفتم؛ در حالیکه میدانم اکنون خذلان و بیاعتنایی به ما، با وجود شما عجین شده است. و اکنون دلهای شما قصد مکر و فریب ما را دارد. اما آنچه گفتم سرریز غصههای دل و آهی است که از سینه دردناک من برمیخیزد و خروشی از روی خشم و نگرانی، و اتمام حجتی بر شماست که مبادا روزی بگویید: «ما نمیدانستیم!» یا بگویید: «فکر میکردیم، این كار با رضایت شما صورت گرفته است!»
این شتر خلافت و این شما، بگیرید و سوارش شوید! اما بدانید که پشت این شتر زخم و پاهایش مجروح است و نمیتواند شما را به منزل برساند و لکه ننگ این کار، الیالابد برای شما باقی خواهد ماند. در حالیکه این رفتار، شما را به آتش برافروخته الهی وصل میکند؛ آتشی که از دلها سرمیزند.
در اینجا باز به آیهای که در شأن کفار و مشرکین است اشاره کردند. اعمال شما در مقابل چشم خداست و ستمگران خواهند دانست که بازگشتشان به کجاست. من دختر آن کسی هستم که شما را از عذاب شدید الهی بیم میداد. پس شما کار خود را انجام دهید ما هم کار خودمان را انجام خواهیم داد و منتظر باشید ما هم منتظریم.
اما از این فرمایشات اخیر حضرت زهرا3 چند نکته استفاده میشود که ما هم باید به این نکات توجه داشته باشیم: