حضرت ابراهیم7 بعد از جریان آتش سوزی نمرود و انجام رسالتخویش در سرزمین بابل تصمیم گرفت به سوی شام هجرت کند[1]. در قرآن آیات مختلفی به این مطلب اشاره دارد:
1. «گفت من به سوی خدای خود مهاجرت میکنم. او عزیز و حکیم است.»[2]
2. «من به سوی خدای خویش میروم. بزودی مرا هدایتخواهد کرد.»[3]
3. «او (ابراهیم) و لوط را به سرزمینی که برای جهانیان پر برکتش ساخته بودیم، نجات [و رهائی] بخشیدیم.»[4]
خداوند به عنوان پاداش هجرت ابراهیم7، بعد از آن به او نعمتهای بزرگی عطا فرمود:
1. فرزندان لایق و شایسته که بتوانند چراغ ایمان و نبوت را در دودمان او روشن نگه دارند.
- 7 نبوت و کتاب آسمانی قرار داد.
3. پاداش دنیوی همچون نام نیک و لسان صدق فی الاخرین به او عنایت فرمود.
4. در آخرت او را از صالحان قرار داد.
قرآن به همین پاداشها اشاره دارد، آنجا که میفرماید: «و [ابراهیم گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است و ما به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوت و کتاب [آسمانی] قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.»[5]
خداوند بر اثر هجرت و تلاش ابراهیم7 تمام احوال ناراحت کننده او را به ضد آن و به بهترین حالت تبدیل نمود؛ بت پرستان بابل؛ میخواستند ابراهیم را با آتش بسوزانند ولی آتش گلستان شد. آنها میخواستند او همیشه تنها بماند، خداوند آنچنان جمعیت و کثرتی برای او قرار داد که دنیا از دودماناش پر شد. بعضی از نزدیکترین افراد به او ـ از جمله آذر ـ گمراه و بت پرست بودند، خداوند در عوض به او فرزندانی داد که هم خود هدایت یافته بودند و هم هدایتگر دیگران شدند.
ابراهیم7 در آغاز مال و جاهی نداشت، اما خداوند در پایان مال و جاه عظیمی به او عطا کرد.
ابراهیم7 در ابتدا به قدری گمنام بود که حتی بتپرستان بابل هنگامی که میخواستند از او یاد کنند میگفتند: «شنیدیم جوانکی گفتگوی بتها را میکرد که به او ابراهیم گفته میشود .» اما خدا آن چنان اسم و آوازهای به او داد که به عنوان شیخ الانبیا یا شیخ المرسلین معروف شد. این همه بر اثر هجرت و تلاش او در راه خدا بود.
[1] . تفسیر نمونه (پیشین) ج 13، ص452 .
[2] . سوره عنکبوت، آیه 26 . این که در آیه اول و دوم گفته شد، «به سوی خداوند هجرت میکنم» روشن است که خداوند مکانی ندارد، اما مهاجرت از محیط آلوده به محیط پاک، هجرت به سوی خدا است، مهاجرت به سرزمین انبیا و اولیا و کانونهای وحی الهی مهاجرت به سوی خدا است . همان گونه که سفر به مکه «سفر الی الله» نامیده میشود . به علاوه مهاجرت برای انجام وظیفه و رسالت الهی سفر به سوی دوست محسوب میگردد و در این سفر هادی و راهنما در همهجا خدا است .
[3] . سوره صافات، آیه 99 .
[4] . سوره انبیاء، آیه 71 .
[5] . سوره عنکبوت، آیه 26 ـ 27 .