borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هشتم»
الف. تقدس جاهلانه

یکى از عوامل و اسبابى که باعث پیدایش بدعت شد تقدس جاهلانه بعضى از مقدس مآبان بود که از روى ناآگاهى اعمالى را انجام مى‌دادند و به شرع نسبت مى‌دادند، به عنوان نمونه:

  1. 6 است که روزها روزه مى‌گرفت، شب‌ها هم عبادت مى‌کرد و خودش را به زحمت انداخته بود و با همسرش نزدیکى نمى‌‌کرد. همسرش جریان را به عرض پیامبر6 رساند، پیامبر عثمان بن مظعون را خواست و فرمود این چه کارى است که تو مى‌کنى من هم که پیامبر و رهبرم شب مى‌خوابم و با همسرم نزدیکى مى‌کنم.[1]

عثمان بن مظعون به خاطر ناآگاهى فکر مى‌کرد این نوع کار، خیلى خوب است لذا جهل او را وادارِ به بدعت کرده بود.

  1. 6 مردى را دید که در زیر آفتاب ایستاده است فرمود: چه شده است؟ گفتند: نذر کرده که سخن نگوید و زیر آفتاب بنشیند و روزه بگیرد، حضرت فرمودند: به او بگویید سخن بگوید، زیر سایه برود و با مردم نشست و برخاست کند، ولى روزه خود را به پایان ببرد.[2]

خلاصه پیامبر به او گفتند؛ این کار اشتباه است و در شریعت من روزة سکوت وجود ندارد.

3. نمونه دیگرى از تقدس جاهلانه بدعت‌گذارى که به انگیزه تقرب بیشتر به خدا انجام شد در آیه اول سوره مبارکه حجرات مطرح شده است که خداوند متعال مى‌فرماید:

اى افراد با ایمان بر خدا و بر پیغمبر پیشى نگیرید.[3]

در شأن نزول این آیه نقل شده است؛ که پیامبر اکرم6 در روز دهم از سال هشتم هجرت در ماه مبارک رمضان از مدینه به قصد فتح مکه حرکت کردند در میان سپاهیان او، سواره و پیاده، فراوان بود. آنگاه که به نقطه‌اى به نام «کراع الغمیم» رسیدند، کاسه آبى خواست و آن را در بین نماز ظهر و عصر نوشید و امر کرد که دیگران نیز روزه خود را بشکنند ولى گروهى به خیال اینکه روزه در سفر که با رنج بیشترى همراه است، ثواب فزون ترى دارد، از شکستن روزه خوددارى کردند، رسول گرامى اسلامى6 فرمودند آنان گنه کارند.[4]

 


[1] . سیوطى، جلال الدین، الدر المنثور فى تفسیر بالمأثور، ج 2، ص 307.

[2] . الموطأ، مالک بن انس، کتاب الایمان و النذور، ص 317.

[3] . ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّـهِ وَ رَسُولِهِ﴾ سوره حجرات، آیه 1؛ ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‌اید (در هیچ کار) بر خدا و رسول تقدّم مجویید و از خدا پروا کنید، که خدا شنوا و داناست.

[4] . کلینى، محمد ابن یعقوب، کافى، ج 4، ص 127، حدیث 5.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: