رکن دوم بدعت، این است که اندیشهاى را که به خدا نسبت داده مىشود، در میان مردم اشاعه داده شود.
صرف وجود افکار شخصى و فردى افراد ممکن است، حرام باشد
اما بدعت نیست. در واقع بدعت، گسترانیدن اندیشهاى است که به خدا نسبت داده شده.
بنابراین، کسانى که افکار شخصى خود را از آن خدا مىدانند و آنها را ترویج نمىکنند بدعت نخواهد بود ولى کار کسانى که افکار خود ساخته خویش را نوشته و انتشار مىدهند و افکار خود را هر چند ارتباطى با خدا ندارد، به نام دین و خدا گسترش مىدهند بدعت به حساب مىآید.
از برخى روایات استفاده مىشود که اگر کسى مردم را به کارهاى خوب دعوت کند، در اجر و ثواب آن شریک مىباشد ولى اگر آنها را به کار بد دعوت کند، در گناه دیگران نیز شریک مىشود.
پیامبر اکرم6 مىفرمایند:
اگر انسان مردم را به کار خوب دعوت کند، هر کس به آن عمل کند، همان مقدارى که به او ثواب مىدهند، به آن فرد هم ثواب مىدهند که پایه گذار این هدایت بوده است اما اگر به کار بد دعوت نماید مانند گناه کسى که آن را انجام مىدهد براى او نیز هست.[1]
ممکن است مقصود از ضلالت، روشهاى باطل باشد که در شرع وارد نشده بنابراین اگر دیگران را بر آن دعوت کند گناه او مضاعف مىشود.
[1] . مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، جزء 8، ص 62. «من دَعا إلى الهدى کان له من الأجر مثل اُجور من تبعه، لا ینقص ذلک من أجورهم شیئاً و من دعا الى ضلالة کان علیه من الإثم، مثل آثام من یتبعه لاینقض ذلک من آثامهم شیئاً»