borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هشتم»
مهاجران و انصار:

انصار به نوعى مهاجران را همچون افراد خودى پذیرفتند و کاستی‌هایشان را جبران کردند و زمینه ادامه حیات آنها را در یثرب فراهم کردند. پیش از آنکه پیامبر در هجرت خود به یثرب برسد بسیارى از مهاجران مجرد در منطقه قبا و در خانه کلثوم بن هَدم که به بیت العزّاب[1] (خانه مجردان) مشهور شد مستقر شده بودند؛ اما با ساخته شدن مسجد و بناى صفّه، آنجا مهمانسراى مهاجران مجرد گردید.

انصار دارایى خانه خود را در اختیار مهاجران قرار مى‌دادند[2] و آنان را در محصولات کشاورزى خود شریک کردند و برخى از آنان زمین‌هاى پیرامون منازل مسکونى خود را به پیامبر بخشیدند.[3] روابط میان انصار و مهاجران با پیمان برادرى که پیامبر میان حدود 45 انصارى و 45 مهاجر بست تقویت گردید.[4]

بررسى تمامى جنگ‌هاى پیامبر به خوبى نشان مى‌دهد که مهاجران نه همراه با برادران انصارى خود، که در یگان ویژه مهاجران و به صورت مجزّا سازماندهى شده‌اند.[5]

حمایت مالى و معیشتى انصار از مهاجران تا سال چهارم هجرى ادامه یافت. در آن سال بنى‌نضیر از مدینه تبعید شدند و اراضى مرغوب و آبهاى آنها بنا به حکم قرآن به مالکیت پیامبر درآمد و آن حضرت از انصار خواست یکى از دو گزینه را انتخاب کنند: نخست آنکه روابط مهاجران و انصار همچنان باقى بماند و بخشى از زمین‌هاى بنى‌نضیر در میان مهاجران و انصار توزیع شود و دوم آنکه بخشى از این زمین‌ها در میان مهاجران توزیع شود و در مقابل، مهاجران آنچه از انصار دریافت کرده‌اند یا از منافع آن بهره مى‌برند بدانها پس دهند؛ امّا انصار از پیامبر خواستند آن اراضى را در میان مهاجران تقسیم کند و مهاجران نیز همچنان در اموال آنها شریک بمانند.[6] به گزارش آیه نهم سوره حشر، در این صحنه انصار در دل خود هیچ احساس تمایلى به اموالى که به مهاجران داده شد ندارند و مهاجران را دوست دارند و آنان را بر خود ترجیح مى‌دهند. کسانى که از آزمندى نفس خویش در امان‌اند رستگار خواهند بود.

به‌رغم پشتیبانى انصار از مهاجران گاه تنش‌هایى هم میان برخى مهاجران و برخى از انصار به ویژه کسانى که متهم به نفاق بودند روى مى‌داد؛ در نبرد بنى‌مصطلق در سال ششم هجرى برخوردهایى میان برخى مهاجران و انصار دیده شد که به تدبیر پیامبر6 برطرف شد. در آن کارزار که فردى از مهاجران با یکى از انصار برخورد تندى کرد، عبدالله بن اُبىّ انصارى با ضرب ‌المثل «سگت را چاق کن تا تو را بخورد» انصار را بر اثر حمایت‌هایشان از پیامبر و مهاجران سرزنش، و تهدید کرد که اقدامات لازم پس از بازگشت به مدینه انجام خواهد شد.[7] در پى این حادثه آیاتى از سوره منافقون نازل گردید.[8] آیات 7 تا 10 این سوره نشان مى‌دهد که چگونه برخى انصار نسبت به حمایت دیگر انصاریان از مهاجران سخن به اعتراض مى‌گشایند و از انصار مى‌خواهند از حمایت مهاجران دست بردارند تا از اطراف پیامبر پراکنده شوند، ضمن آنکه مهاجران را تهدید کردند تا پس از بازگشت به مدینه آنان را از شهر بیرون خواهند کرد.

خداوند در پاسخ به این عده، مؤمنان را به پایدارى فرا مى‌خواند و از ایشان مى‌خواهد به انفاق و حمایت خود ادامه دهند تا در شمار صالحان جاى گیرند.[9]

 


[1] . الطبقات، ج1، ص233؛ تاریخ طبرى، ج 2، ص106.

[2] . همان، ص 523 .

[3] . انساب الاشراف، ج 1، ص 318.

[4] . الطبقات، ج1، ص238؛ ج3، ص22؛ انساب‌الاشراف، ج 1، ص 319.

[5] . المغازى، ج1، ص 58، 215، 649؛ ج 2، ص710، 820 ـ 821، 895، 996.

[6] . تاریخ المدینه، ج 2، ص 489.

[7] . الطبقات، ج 4، ص 260؛ تاریخ‌المدینه، ج 1، ص374 ـ 351؛ تاریخ طبرى، ج 2، ص260 ـ 261.

[8] . مجمع ‌البیان، ج 10، ص 442.

[9] . سوره منافقون، ایات 7 تا 10.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: