borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هشتم»
چهل حدیث از پیامبر اكرمﹷ درباره حضرت فاطمه زهراﹴ

روایات مختلفی درباره فضایل دخت پیامبر اکرم6 حضرت فاطمه زهرا3 در کتاب‌های گوناگون از جمله کتب برادران اهل سنت نقل شده است که به عنوان نمونه به چهل حدیث که در منابع اهل تسنن آمده است، اشاره می‌کنیم:

1 - قَال‏َ رسول الله6: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ: يَا أَهْلَ الْجَمْعِ غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَة».

روز قیامت یک صدائی بلند می‌شود که إی مردم چشم‌هایتان را فرو افکنید که فاطمه 3 می‌خواهد عبور کند.[1]

2 - قَال‏َ رسول الله6: «كُنْتُ إِذَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَقَبَةَ فاطِمَة».

اگر به بوی بهشت اشتیاق پیدا می‌کردم فاطمه را بو می‌کردم.[2]

3 - قَال‏َ رسول الله6: «حَسْبُكَ مِنْ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ أَرْبَعٌ: مَرْيَمُ وَ آسِيَةُ وَ خَدِيجَةُ وَ فَاطِمَةُ».

از زنان عالم چهار نفر بهترینانند: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه 3.[3]

4 - قَال‏َ رسول الله6: «يَا عَلِيُّ هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي إِنَّ اللَّـهَ زَوَّجَكَ فَاطِمَةَ».

یاعلی! جبرئیل الآن به من خبر داد که خدا فاطمه را به ازدواج تو درآورد.[4]

5 - قَال‏َ رسول الله6: «مَا رَضِيتُ حَتَّى رَضِيتُ فاطِمَة».

هیج گاه راضی نشدم تا فاطمه راضی می‌شد.[5]

6 - قَال‏َ رسول الله6: «يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّـهَ أَمَرَنِي أَنْ أُزَوِّجَكَ فَاطِمَةَ».

یا علی! خدا به من دستور داد تا تو را به ازدواج فاطمه در آورم.[6]

7 - قَال‏َ رسول الله6: «أَنَّ اللَّـهَ زَوَّجَ عَلِيّاً مِنْ فَاطِمَةَ».

خدا علی و فاطمه را به ازدواج در آورد.[7]

8 - قَال‏َ رسول الله6: «أَحَبُّ أَهْلِی إِلیَّ فاطِمَة».

فاطمه محبوب‌ترین أهل من است نزد من.[8]

9 - قَال‏َ رسول الله6: «خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ أَرْبَعٌ: مَرْيَمُ وَ آسِيَةُ وَ خَدِيجَةُ وَ فَاطِمَةُ.

سروران زنان عالم چهار نفرند: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه.[9]

10 - قَال‏َ رسول الله6: «سیّدَةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنَّةِ فاطِمَة».

سرور زنان بهشت فاطمه است.[10]

11 - قَال‏َ رسول الله6: «أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ: عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ».

اولین کسانی که وارد بهشت می‌شوند: علی و فاطمه هستند.[11]

12 - قَال‏َ رسول الله6: «أُنْزِلَتْ آیَةُ التطْهِیرِ فِیْ خَمْسَةٍ فِیَّ، وَ فِیْ عَلِيٌّ وَ حَسَنٍ وَ حُسَیْنٍ وَ فَاطِمَةُ».

آیه تطهیر بر پنج نفر نازل شد: بر من و علی و حسن و حسین و فاطمه:.[12]

13 - قَال‏َ رسول الله6: «أَفْضَلُ نِساءِ أَهْل الجَنَّةِ: مَرْيَمُ وَ آسِيَةُ وَ خَدِيجَةُ وَ فَاطِمَةُ.

بهترین زنان اهل بهشت مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه هستند.[13]

14 - قَال‏َ رسول الله6: «أَوَّلُ مَنْ دَخَلَ الجَنَّةَ فاطِمَة».

أوّلین کسی که وارد بهشت می‌شود، فاطمه است.[14]

15 - قَال‏َ رسول الله6: «الْـمَهْدِيُّ مِنْ عِتْرَتِي مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ».

مهدی از عترت من از فرزندان فاطمه است.[15]

16 - قَال‏َ رسول الله6: «إنّ اللّـهَ عَزَّوَجَلَّ فَطـَمَ ابْنَتِی فاطِمَـة وَ وُلدَهَا وَ مَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِكَ سُمّیَتْ فاطِمَة».

خدای تبارک و تعالى آتش را بر دخترم فاطمه و پسرانش و کسی که آنان را دوست بدارد دور و منع کرده است، و به همین دلیل است که اسمش فاطمه است.[16]

17 - قَال‏َ رسول الله6: «فاطِمَة أَنْتِ أَوَّلُ أَهْلِ بَیْتی لُحُوقاً بِی».

ای فاطمه، تو أوّلین نفری هستی که از عترتم بعد از من به نزد من می‌آیی.[17]

18 - قَال‏َ رسول الله6: «فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي‏ یَسُرُّنِی ما یَسُرُّها».

فاطمه پاره تن من است، هر چه او را خوشحال کند مرا خوشحال می‌کند.[18]

19 - قَال‏َ رسول الله6: «فاطِمَة سِیِّدةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنِّة».

فاطمه سرور زنان أهل بهشت است.[19]

20 - قَال‏َ رسول الله6: «فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي‏ فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنِی».

فاطمه پاره وجود من است، هر چه او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است.[20]

21 - قَال‏َ رسول الله6: «فاطِمَة خُلِقَتْ حورِیَّةٌ فِیْ صورة إنسیّة»

فاطمه یک حوریّه است كه خلق شد به صورت إنسان.[21]

22 - قَال‏َ رسول الله6: «فاطِمَة حَوْراءُ آدَمیّةَ لَم تَحضْ وَ لَمْ تَطْمِث».

فاطمه حوریّه إنسیّه است، حیض و نفاس ندارد.[22]

23 - قَال‏َ رسول الله6: «فاطِمَة أَحَبُّ إِلیَّ مِنْكَ یا عَلِیّ وَ أَنْتَ أَعَزُّ عَلَیَّ مِنْها».

فاطمه، از تو یا علی! نزد من محبوب تر است، و تو نزد من از او عزیزتر می‌باشی.[23]

24 - قَال‏َ رسول الله6: «فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي‏ وَ هِیَ قَلْبِیْ وَ هِیَ روُحِی التی بَیْنَ جَنْبِیّ».

فاطمه پاره وجود من است، او قلب من است و روحی است که بین من
است.[24]

25 - قَال‏َ رسول الله6: «فاطِمَة سیِّدَةُ نِساءِ أُمَّتِی».

فاطمه سرور زنان أمّت من است.[25]

26 - قَال‏َ رسول الله6: «فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي‏ یُؤلِمُها ما یُؤْلِمُنِی وَ یَسَرُّنِی ما یَسُرُّها».

فاطمه پاره وجود من است، هر چه او را بیازارد مرا آزرده است و هر چه او را مسرور گرداند مرا مسرور کرده است.[26]

27 - قَال‏َ رسول الله6: «فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي‏ مَنْ آْذاهَا فَقَدْ آذانِی».

فاطمه پاره وجود من است، هر که او را بیازارد مرا آزرده است.[27]

28 - قَال‏َ رسول الله6: «فَاطِمَةُ بَهْجَةُ قَلْبِي ‏وَ ابْنَاهَا ثَمَرَةُ فُؤَادِي».

فاطمه بهجت و سرور قلب من است و دو پسرش میوه دل من هستند.[28]

29 - قَال‏َ رسول الله6: «فَاطِمَةَ لَيْسَتْ كَنِسَاءِ الْآدَمِيِّينَ».

فاطمه مثل زنان آدمیان نیست.[29]

30 - قَال‏َ رسول الله6: «فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّـهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِكِ».

ای فاطمه، خدا با غضب تو غضبناک می‌شود.[30]

31 - قَال‏َ رسول الله6: «فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّـهَ غَيْرُ مُعَذِّبِكَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ وُلْدِكَ».

ای فاطمه! خدا نه تو را عذاب می‌دهد نه کسی از پسرانت را.[31]

32 - قَال‏َ رسول الله6: «كمُلَ مِنَ الرِّجال كثِیرُ وَ لَمْ یَكمُلْ مِنَ النساءِ إِلاّ أَرْبَع: مَرْیم وَ آسِیَة وَ خَدیجَة وَ فاطِمَة»

از مردان خیلی به کمال رسیدند، ولی از زنان جز چهار نفر به كال نرسیدند: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه.[32]

33 - قَال‏َ رسول الله6: «لیلة عرج بی إلى السماء رأیت على باب الجنّة مكتوبا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّـهِ عَلِيٌّ حَبِيبُ اللَّـهِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ صَفْوَةُ اللَّـهِ فَاطِمَةُ خِيَرَةُ اللَّـه‏ِ عَلَى مُبْغِضِيهِمْ لَعْنَةُ اللَّـه‏‏»

شبی که به معراج رفتم بر در بهشت دیدم نوشته شده بود: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله، حسن و حسین برگزیده خدا، فاطمه برگزیده خدا، لعنت خدا بر مبغضین آنان.[33]

34 - قَال‏َ رسول الله6: «لو كان الحسن شخصا لكان فاطمة، بَلْ هِيَ أَعْظَمُ، إن فاطمة ابنتی خیر أهل الأرض عنصرا وَ شَرَفا وَ كرما».

اگر نیکویی به صورت شخص بود، فاطمه می‌بود، بلکه او أعظم است، فاطمه دختر من بهترین اهل زمین است در کرم و عنصر و شرف.[34]

35 - خرج رسول الله6 و هو آخذ بید فاطمة سلام الله علیها فقَال‏َ: «من عرف هذا فقد عرفها و من لم یعرفها فهی فاطمة بنت محمّد و هی قلبی و روحی التی بین جنبی».

پیامبر أکرم6 خارج شدند در حالی که دست حضرت فاطمه 3 را گرفته بودند، سپس فرمودند: هر کس او را می‌شناسد شناخته است و هر که که او را نمی‌شناسد پس او فاطمه دختر محمد است و او قلب من است و روحی است که بین من است.[35]

36 - قَال‏َ رسول الله6: «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّـهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ‏‏»

فاطمه، فاطمه نامیده شد چون که خدا محبّان او را از آتش دور گردانیده است.[36]

37 - قَال‏َ رسول الله6: «أتانی جبرئیل قَال‏َ: یا محمّد إنّ ربّك یحبّ فاطمة فاسجد فسجدت ثُمَّ قَال‏َ: إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ ‏‏الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فسجدت ثُمَّ قَال‏َ: إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ مَنْ يُحِبُّهُمَا.

جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمّد، خدا فاطمه را دوست دارد، پس سجده کن، سجده کردم، سپس گفت: خدا حسن و حسین را هم دوست دارد، پس سجده کردم، سپس گفت: خدا دوست دارد هر کس که آن دو را دوست بدارد.[37]

38 - قَال‏َ رسول الله6: «إِنَّ فَاطِمَةَ شَعْرَةٌ مِنِّي فَمَنْ آذَى شَعْرَةً مِنِّي فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّـهَ وَ مَنْ آذَى اللَّـهَ لَعَنَهُ اللَّـهُ مِلْ‏ءَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.

فاطمه مویی از من است، پس کسی که مویی از من را بیازارد مرا آزرده است و کسی که مرا بیازارد خدا را آزرده است و کسی خدا را بیازارد خدا او را به اندازه زمین و آسمان لعنتش می‌کند.[38]

39 - قَال‏َ رسول الله6: «یا سلمان، حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةٍ مِنَ الْمَوَاطِنِ أَيْسَرُ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ: الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِيزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِيَتْ عَنْهُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اللَّـهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضِبَ اللَّـهُ عَلَيْهِ يَا سَلْمَانُ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِم بَعْلَهَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّاً وَ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِم ذُرِّيَّتَهَا وَ شِيعَتَهَا». ‏

ای سلمان، حبّ فاطمه در یکصد جا نافع و مفید است، میسّرترین و راحت‌ترین آنجاها: هنگام مردن، در قبر، در میزان، در محشر، در صراط، در محاسبه، پس هر که که دخترم فاطمه از او راضی شود من هم از او راضی می‌شوم و کسی که من از او راضی شوم خدا از او راضی می‌شود و هر کس که دخترم فاطمه بر او غضب کند من هم بر او غضبناک می‌شوم و هر کس که من بر او غضبناک شوم خدا بر او غضبناک می‌شود. ای سلمان وای بر کسی که به او و به شوهر او أمیر المؤمنین علی ظلم و ستم کند و وای بر کسی که به نسل و شیعه او ظلم و ستم کند.[39]

40 - قرأ رسول الله6 هذا الآیة: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّـهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَال‏َ: أَيُّ بُيُوتٍ هَذِهِ يَا رَسُولَ اللَّـهِ؟ قَال‏َ: بُيُوتُ الْأَنْبِيَاءِ، فَقَامَ إِلَيْهِ أَبُو بَكْرٍ فَقَال‏َ: يَا رَسُولَ اللَّـهِ هَذَا الْبَيْتُ مِنْهَا؟- مُشِيراً إِلَى بَيْتِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ8- قَالَ‏َ: نَعَمْ مِنْ أَفَاضِلِهَا»

رسول خدا6 این آیه را خواند: «در خانه‌هائی که خدا اجازه داده است که بالا روند و ذکر او در آنها به بزرگی یاد شود»، پس کسی بلند شد و سؤال کرد: يَا رَسُولَ اللَّهِ این بیوت كدامند فرمودند: بیوت أنبیاء. پس ابوبکر بلند شد و گفت: يَا رَسُولَ اللَّهِ این خانه هم ضمن آنان است؟ - اشاره به خانه حضرت علی و حضرت فاطمه8 کرده بود - پیامبر6 فرمودند: بله از بهترین‌های آن بیوت است.[40]



[1] . منابع: کنز العمّال ج 13 ص 91 و 93، منتخب کنز العمّال بهامش المسند ج 5 ص 96، الصواعق المحرقهٔ ص 190، أسد الغابهٔ ج 5 ص 523، تذکرهٔ الخواص ص 279، ذخائر العقبى ص 48، مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص 356، نور الأبصار ص 51 و 52، ینابیع المودّهٔ ج 2 باب 56 ص 136.

[2] . منابع: منتخب کنز العمّال ج 5 ص 97، نور الأبصار ص 51، مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص 360.

[3] . منابع: مستدرک الصحیحین ج 3 باب مناقب فاطِمَهٔ ص 171، سیر أعلام النبلاء، ج 2، ص 126، البدایهٔ والنهایهٔ، ج 2، ص 59،؛ مناقب الإمام علی لابن المغازلی، ص 363.

[4] . منبع: مناقب الإمام علی من الریاض النضرهٔ: ص 141.

[5] . منبع: مناقب الإمام علی لابن المغازلی: ص 342.

[6] . منابع: الصواعق المحرقهٔ باب 11 ص 142، ذخائر العقبى ص 30 و 31، تذکرهٔ الخواص ص 276، مناقب الإمام علی من الریاض النضرهٔ، ص 141، نور الأبصار، ص 53.

[7] . منبع: الصواعق المحرقهٔ ص 173.

[8] . منابع: الجامع الصغیر ج 1 ح 203 ص 37، الصواعق المحرقهٔ ص 191، ینابیع المودّهٔ ج 2 باب 59 ص 479، کنز العمّال ج 13 ص93.

[9] . منابع: الجامع الصغیر ج 1 ح 4112 ص 469، الإصابهٔ فی تمییز الصحابهٔ ج 4 ص 378، البدایهٔ والنهایهٔ، ج 2، ص 60، ذخائر العقبى ص 44.

[10] . منابع: کنز العمّال ج13 ص94، صحیح البخاری، کتاب الفضائل، باب مناقب فاطمهٔ، البدایهٔ والنهایهٔ، ج 2، ص 61.

[11] . منابع: نور الأبصار، ص 52، شبیه به آن در کنز العمّال، ج 13، ص 95.

[12] . منابع: إسعاف الراغبین، ص 116، صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابهٔ.

[13] . منابع: سیر أعلام النبلاء:، ج 2، ص 126، ذخائر العقبى: ص 44.

[14] . منبع: ینابیع المودّهٔ، ج 2، ص322، باب 56.

[15] . منبع: الصواعق المحرقهٔ، ص 237.

[16] . منبع: کنز العمال، ج 6، ص 219.

[17] . منابع: حلیهٔ الأولیاء، ج 2، ص 40، صحیح البخاری کتاب الفضائل، کنز العمّال، ج 13، ص 93، منتخب کنز العمّال ج 5 ص 97.

[18] . منابع: الصواعق المحرقهٔ ص 180 و 232، مستدرک الحاکم، معرفهٔ ما یجب لآل البیت النبوی من الحق على من عداهم ص 73، ینابیع المودّهٔ، ج 2، باب 59، ص 468.

[19] . منابع: صحیح البخاری، ج 3، کتاب الفضائل باب مناقب فاطِمَهٔ، ص 1374، مستدرک الصحیحین، ج 3، باب مناقب فاطِمَهٔ، ص 164، سنن الترمذی، ج 3، ص 226، کنز العمّال، ج 13، ص 93، منتخب کنز العمّال ج 5 ص 97، الجامع الصغیر، ج 2، ص 654، ح 5760، سیر أعلام النبلاء، ج 2، ص 123، الصواعق المحرقهٔ، ص 187 و 191، خصائص الإمام علیّ للنسائی، ص 118، ینابیع المودّهٔ، ج 2، ص 79، الجوهرهٔ فی نسب علیّ وآله، ص 17، البدایهٔ والنهایهٔ، ج 2، ص 60.

[20] . منابع: صحیح البخاری، ج 3، کتاب الفضائل باب مناقب فاطِمَهٔ، ص 1374، خصائص الإمام علیّ للنسائی، ص 122، الجامع الصغیر، ج 2، ص 653، ح 5858، کنز العمّال، ج 3، ص 93 ـ 97، منتخب بهامش المسند، ج 5، ص 96، مصابیح السنّهٔ، ج 4، ص 185، إسعاف الراغبین، ص 188، ذخائر العقبى، ص 37، ینابیع المودّهٔ، ج 2، ص 52 ـ 79.

[21] . منبع: مناقب الإمام علی لابن المغازلی، ص 296.

[22] . منابع: الصواعق المحرقهٔ، ص 160، إسعاف الراغبین، ص 188، کنز العمّال، ج 13، ص 94، منتخب کنز العمّال، ج 5، ص 97.

[23] . منابع: مجمع الزوائد، ج 9، ص 202، الجامع الصغیر، ج 2، ص 654، ح 5761، منتخب کنز العمّال، ج 5، ص 97، أسد الغابهٔ، ج 5، ص 522، ینابیع المودّهٔ، ج 2، باب 56، ص 79، الصواعق المحرقهٔ الفصل الثالث، ص 191.

[24] . منبع: نور الأبصار، ص 52.

[25] . منابع: سیر أعلام النبلاء، ج 2، ص 127، صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابهٔ، باب مناقب فاطمهٔ، مجمع الزوائد، ج 2، ص 201، إسعاف الراغبین، ص 187.

[26] . منبع: مناقب الخوارزمی ص 353.

[27] . منابع: السنن الکبرى، ج 10، باب من قال: لا تجوز شهادهٔ الوالد لولده ص 201، کنز العمّال، ج 13، ص 96، نور الأبصار، ص 52، ینابیع المودّهٔ، ج 2، ص 322.

[28] . منبع: ینابیع الموّدهٔ، ج 1، باب 15، ص 243.

[29] . منبع: مجمع الزوائد، ج 9، ص 202.

[30] . منابع: الصواعق المحرقهٔ، ص 175، مستدرک الحاکم، باب مناقب فاطمهٔ، مناقب الإمام علی لابن المغازلی، ص 351.

[31] . منابع: کنز العمّال، ج 13، ص 96، منتخب کنز العمّال بهامش مسند أحمد، ج 5، ص97، إسعاف الراغبین بهامش نور الأبصار، ص 118.

[32] . منبع: نور الأبصار، ص 51. .

[33] . منابع: تاریخ بغداد: ج 1، ص 259، تاریخ دمشق: ج 14، ص 170، لسان المیزان: ج 5، ص 70.

[34] . منبع: مقتل الحسین: ج 1، ص 60.

[35] . منبع: الفصول المهمّهٔ: ص 146، نور الأبصار: ص 53.

[36] . منبع: مجمع الزوائد: ج 9، ص 201.

[37] . منبع: لسان المیزان: ج 3، ص 275.

[38] . منبع: حلیهٔ الأولیاء: ج 2، ص 40.

[39] . منابع: فرائد السمطین: ج 2، باب 11، ح 219، کشف الغم: ج 1، ص 467.

[40] . منابع: الدر المنثور: ج 6، ص 203، تفسیر آیهٔ النور، روح المعانی: ج 18، ص 174، تفسیر الثعلبی: ج 7، ص 107، الکشف والتبیان للمسفوی:

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: