از دیدگاه اسلام، کارى ارزشمند است که به وسیله نیت با خداوند مرتبط شود و چنین نیتى که رابطه با خدا را تحقق بخشد از کسانى محقق خواهد شد که به خاطر خدا یا ترس از عذاب و یا امید به پاداش وى کارى را انجام دهند پس حتماً باید ایمان به خدا و روز جزا داشته باشند؛ زیرا، تا کسى ایمان به خدا نداشته باشد نمىتواند کارى را به خاطر خداوند انجام دهد و تا ایمان به روز قیامت نداشته باشد که روز حساب و پاداش و کیفر است نمىتواند براى امید به پاداش خدا یا ترس از عذاب وى کارى انجام دهد.
بنابراین، ایمان نقش اساسى دارد و اگر کسى بخواهد براى امید به پاداش خدا یا ترس از عذاب وى کارى انجام دهد باید به روز قیامت که روز حساب و جزاست ایمان داشته باشد. این رابطه میان عمل و ایمان چنان قوى است که مىتوان گفت: کسانى که به انگیزه ریا، کارى را انجام مىدهند، در حقیقت، ایمان به خدا و روز قیامت ندارند.
بنابراین، «نیت» که مقوّم ارزش اخلاقى و یا روح ارزش اخلاقى است، از دیدگاه اسلام، تحقق آن مشروط به ایمان خواهد بود، اگر ایمان نباشد چنین نیتى تحقق پیدا نمىکند و کارى که بدون آن انجام شده بى ارزش خواهد بود. از اینجاست که باید گفت: در اسلام، ریشه ارزشها ایمان به خدا و روز جزاست و چنانکه گفتیم: نظام اخلاقى اسلام، با نظام عقیدتى آن مربوط است و نمىتواند مستقل از آن باشد.
پس به خوبى روشن مىشود که روح ارزش، نیت است و نیت باید خدایى باشد و چنین نیتى جز با ایمان به خدا و روز قیامت تحقق پذیر نیست و مىتوان نتیجه گرفت کارى در حدّ نصاب، ارزشمند است یعنى، موجب سعادت آخرت مىشود، که برخاسته از ایمان به خدا و قیامت باشد.
اما درست نیست که انسان ایمان داشته باشد و عمل نکند؛ زیرا، عمل، میوه و ثمره ایمان است و در صورتى که شرایط خارجى آن پیدا شد و تکلیف متوجه انسان گردید، باید تحقق پیدا کند. فى المثل، لازمه ایمان خواندن نماز است. ولى به شرط اینکه وقت نماز فرا رسد و حکم خداوند به وجوب نماز متوجّه مکلّف شود. در این صورت مقتضاى ایمان آن است که انسان با خواندن نماز وظیفه عبودیت خویش را در برابر خداوند به انجام رساند.
بر این اساس، مواردى را مىتوان فرض کرد که ایمان از عمل تخلُّف پیدا کند، مواردى که ایمان وجود دارد ولى، عملى از انسان مؤمن صادر نمىشود به لحاظ اینکه شرایط زمانى و مکانى و غیره براى انجام عمل محقّق نشده؛ نظیر آنکه کسى پیش از ظهر ایمان بیاورد و هنوز ظهر نشده و هنگام نماز نرسیده بمیرد.
اینکه این شخص، عملى انجام نداده بدین علت است که جاى عمل باز نشده، وقتش فرا نرسیده و زمینه آن فراهم نشده نه آنکه ایمان وى نتوانسته تأثیر کند و به عملش وادارد، مثل شخص مؤمنى که قبل از فرا رسیدن موسم حج بمیرد. در این صورت، حج را ترک کرده است ولى داعى بر ترک آن نداشته تا مخالف با ایمان باشد؛ بلکه، وقت آن نرسیده بود و عمرش کفاف نداد.
در چنین مواردى که شخص هیچ عملى انجام نداده ولى ایمان دارد بدون آنکه بداند لحظات آخر عمر او است ایمان بیاورد و پس از ایمان فى المثل، سکتهاى بر وى عارض شود و بى هیچ عمل و عبادتى بمیرد باید بگوییم: چنین ایمانى گر چه منشأ عمل صالحى نشده، موجب سعادت انسان مىشود و آیات قرآن به ضمیمه روایات دلالت دارند بر اینکه چنین کسى اهل جهنّم نیست و آیاتى که در همین رابطه به طور مطلق مىفرمایند: مؤمنین وارد بهشت خواهند شد، شامل این شخص هم مىشود.