طرفداران این قول معتقدند؛ که به اذن الهی، علم نامحدود و مطلق الهی میتواند در اختیار غیر خداوند قرار گیرد. این عده به چند گروه تقسیم میشوند:
الف) کسانی که به روایات فراوانی برای اثبات نامحدود بودن علم انبیا و ائمه: ـ به اذن خداوند ـ استناد میکنند. البته این قبیل روایات در مجامع روایی و در ابواب مختلف، فراوان ذکر شدهاند که در اینجا به ذکر مضامینی از آن روایات اشاره میکنیم: «إِنَّ الْإِمَامِ خَلِيفَةُ اللَّـهِ وَ مَرْجِعُ النَّاسِ فِي كُلِّ الْأُمُورِ»؛[1] «الْإِمَامِ وارث النّبی6 وَ جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ قَبْلِهِ»[2]؛ «الْإِمَامِ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّـهِ وَ غَيْبِهِ عَلَّمَهُ»[3]؛ «الْإِمَامِ عالم بالقرآن كُلَّهُ و سنّة نبیه»[4]؛ «الْإِمَامِ عالم بِجَمِيعُ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ كُلَّهُ»[5]؛ «عِنْدَ الْإِمَامِ الإسم الأعظم»[6]) ؛ «الْإِمَامِ عالِمُ بِمَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ»[7]؛ «الْإِمَامُ عالمٌ لِباقي السَّمَاوَات وَ الْأَرْض وَ مَا فِيهِمَا مِنْ رَطْبٍ وَ يَابِسٍ»[8]و... .
ب) کسانی که با نگرش عرفانی و تبیین جایگاه انسان کامل، او را خلیفه و جانشین خداوند میدانند؛ خلیفه ای که مظهر تام و تمام همهی اوصاف الهی است؛ تمام صفات و اسمای ربوبی ـ اعم از اسمای مستأثر و غیر مستأثر ـ در او تجلی پیدا میکنند. از جملهی آن صفات، علم خداونداست که نا محدود و نامتناهی است.[9]
ج) فلاسفه ای که مباحث فلسفی، عرفانی، کلامی و نقلی را در هم آمیختهاند و فلسفهی آنها به نام مکتب متعالیه معروف شده است؛ دیدگاه این مکتب در مسألهی علم امام، همان است که عرفا میگویند.[10]
دربارهی نگاه گروه اول، باید اذعان کرد آثاری که تاکنون دربارهی علم امام تهیه و تدوین شدهاند، چون بیشتر رویکرد نقلی دارند، در این مقاله به آن نمیپردازیم.[11] دربارهی نگاه گروه دوم، نیز بحث مستقلی انجام نمیدهیم؛ زیرا در نگاه گروه سوم مباحثی مشابه با این رویکرد وجود دارند که به آنها اشاره خواهد شد.
[1] . ابن بابویه، توحید، ص 275، 421 و 423.
[2] . کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 221، 237، 255 و 256؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ج 3، ص 134.
[3] . کلینی، همان، ج 1، ص 192 ـ 193؛ صفار قمی، همان، ج 2، ص 152، نهج البلاغه، خطبه 2.
[4] . کلینی، همان، ج 1، ص 228 و 261، 4؛ مسند الامام الکاظم7، ج 1، ص321.
[5] . کلینی، همان، 199، 1؛ مفید، اختصاص، 303.
[6] . کلینی، همان، ج 1، ص 230؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ج 3، 134 و 155.
[7] . ابن بابویه، توحید، ص 305؛ کلینی، همان، ج 1، ص 260 ـ 262.
[8] . کلینی، همان، ج 1، ص 261؛ ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، ص 185؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 37، ص 204.
[9] . ر. ک: «رویکرد عرفانی و فلسفی به علم امام»، مجله هفت آسمان، ش44، 1388 ش.
[10] . همان.
[11] . ر. ک: نادم، علم امام ( مجموعه مقالات)، ص 17 ـ 98.