سخن در اینجا درباره اصول پیشگیرى از ظهور بدعتها در دین و بستن راههاى بدعت، و صیانت جامعه از این پدیده پلید است. آیا رسول گرامى6 در شریعت خود براى چنین پیشگیرى برنامه ریخته بود که لااقل از شیوع بدعت، مقدارى بکاهد؟
براى پیشگیرى از بدعت ها، مىتوان امورى را یادآور شد که برخى از آنها در روایات نیز آمده است از جمله حدیث «شَرُّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا»[1]
این احادیث تا حدى از شیوع بدعت پیشگیرى مىکند. اما پیشگیرى عملى هم مىخواست توسط پیامبر6 انجام بگیرد؛ که واقعاً اگر این عمل انجام مىگرفت بدعت، در این حد شایع نمىگشت. نمونه آن داستانِ يَوْمَ الْخَمِيسِ است. بخارى در صحیح خودش مىگوید ابن عباس جمله؛ «يَوْمَ الْـخَمِيسِ وَ ما أَدْراكَ يَوْمَ الْـخَمِيسِ» را مىگفت، در حالى که اشگ مانند دانه مروارید بر صورتش جارى بود. رسول گرامى6 در بخش پایانى عمر خود (که روز پنجشنبه بود) فرمودند: قلم و کاغذى بیاورید تا من براى شما چیزى بنویسم که گمراه نشوید. در این هنگام حاضران در مجلس به دو گروه تقسیم شدند و گروهى علاقهمند به آوردن قلم و کاغذ و نوشتن نامه، و گروهى دیگر مخالف آن شده و در رأس آنان عمر بن خطاب بود که با شعار «حَسْبُنَا كِتَابُ اللّـَه» از نگارش نامه جلوگیرى کرد. ابن عباس مىگوید تمام مصیبتها روزى رخ داد که نگذاشتند رسول خدا نامه خود را بنویسد.[2]
از جمله برنامههاى دیگر پیامبر6، براى جلوگیرى از بدعت، مشخص کردن وصى و مرجعیت امیر مؤمنان7 بود که اگر محقق مىشد این همه بدعت و فرقه در میان مسلمین پیدا نمىشد.
بنابراین برنامههاى اسلام براى پیشگیرى از بدعت در این موارد دسته بندى مىشود:
[1] . صحیح بخارى، ج 1، باب کتابت حدیث.
[2] . بخارى، محمد ابن اسماعیل، صحیح بخارى، حدیث شماره 1100.