قرآن کریم کسانى را که پیمان شکنى مىکنند، به پنج نوع قهر الهى تهدید مىکند: بى بهرگى در آخرت، محرومیّت از خطاب الهى، محرومیّت از نظر لطف الهى، محرومیّت از پاکى از گناه و گرفتارى به عذاب دردناک.
«کسانى که پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مىفروشند آنان را در آخرت بهرهاى نیست و خدا روز قیامت با آنان سخن نمىگوید و به ایشان نمىنگرد و پاکشان نمىگرداند و عذابى دردناک خواهند داشت.»[1]
مفسران درباره شأن نزول آیه مذکور گفتهاند:
جمعى از دانشمندان یهود؛ مانند «ابى رافع» و «حى بن اخطب» و «کعب بن اشرف» به هنگامى که موقعیت اجتماعى خود را در میان یهود در خطر دیدند، کوشش کردند که نشانههایى که در تورات درباره آخرین پیامبر وجود داشت و شخصاً در نسخى از تورات با دست خود نگاشته بودند تحریف نمایند و حتى سوگند یاد کنند آن جملههاى تحریف شده از ناحیه خداوند است! به همین جهت آیه فوق نازل گردید و شدیداً به آنها اخطار کرد.
این آیه، کسانى را که پیمان شکنى مىکنند، به پنج نوع قهر الهى تهدید مىکند:
1 ـ بى بهرگى در آخرت، 2 ـ محرومیّت از خطاب الهى، 3 ـ محرومیّت از نظر لطف الهى، 4 ـ محرومیّت از پاکى از گناه، 5 ـ گرفتارى به عذاب دردناک.
در روایات شیعه و سنّى آمده است که رسول خدا6 فرمودند: «کسى که مراعات امانت نکند، ایمان ندارد و آن کسى که به عهد خویش وفادار نباشد بىدین است.»[2]
در بعضى روایات آمده است که مراد از «بِعَهْدِ اللَّـهِ»، حقایق مربوط به پیامبر اسلام6 در تورات است که به دست عالمان یهود تحریف گشته است.
مقایسه کنیم وضع کسانى را که از جانب خداوند به آنها سلام داده مىشود «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»[3] با کسانى که خدا هیچ سخنى با آنان نگوید «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّـهُ» و اگر نالهاى سر دهند، با جملهى «اخْسَؤُا فيها وَ لا تُكَلِّمُونِ»[4] خفه مىشوند.
یک مطلب مهم:
نکتهاى که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که عواقب شوم پنج گانهاى که در برابر «پیمان شکنى» و «سوگندهاى دروغ» در این آیه ذکر شده گویا اشاره به مراحل تدریجى «قرب و بعد» از خدا است.
کسى که به خداوند نزدیک مىشود و بر بساط قرب او گام مىنهد، نخست مشمول یک سلسله مواهب معنوى مىگردد، و هنگامى که نزدیک تر شد، خدا با او سخن مىگوید، باز نزدیک تر مىشود، خدا بر او نظر رحمت مىافکند، و هنگامى که از آن هم نزدیک تر شد، او را از آثار لغزشهاى گناه پاک مىسازد و در نتیجه از عذاب دردناک نجات مىیابد. و غرق در نعمتهاى او مىشود.
ولى کسانى که در مسیر پیمان شکنى و استفادههاى نادرست از نام پروردگار قرار گرفتند، از همه این مواهب و برکات محروم مىشوند و مرحله به مرحله عقب نشینى مىکنند.
از آیه فوق پیامهایی دریافت میشود که عبارتند از:
1 ـ امانت مردم نزد انسان، عهد الهى است. در آیات قبل خواندیم که بعضى امانت مردم را بر نمىگردانند، در این آیه به جاى امانت مردم، کلمهى «بِعَهْدِ اللَّـهِ» به کار رفته است.
2 ـ پیمان شکنى، از گناهان کبیره است. این نوع تهدید پى در پى، درباره هیچ گناهى در قرآن مطرح نشده است. «یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّـهِ»
3 ـ سوگند دروغ، سبب محرومیّت در قیامت مىشود. «یَشْتَرُونَ»، «أَیْمانِهِمْ»، «لا خَلاقَ لَـهُمْ...»
4 ـ دنیاپرستى، ریشهى پیمان شکنى است. «ثَمَناً»
5 ـ بهاى پیمان شکنى هر چه باشد، کم است. «ثَمَناً قَلِیلًا»
6 ـ کیفرهاى قیامت، متناسب با عملکرد خود ماست. بى اعتنایى ما به تعهّدات الهى، سبب بى اعتنایى خدا به ماست. «لا يُكَلِّمُهُمُ»، «لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ»، «لا یُزَكیهِمْ»
7 ـ عذابهاى اخروى، هم جسمى است و هم روحى. هم تحقیر است «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّـهُ» و هم شکنجه و مجازات. «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»
[1] . ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّـهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُوْلَئِك لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَلاَ یُكلِّمُهُمُ اللّـهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَكیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾ (سوره آل عمران ـ 77)
[2] . (تفسیر مراغى و نور الثقلین)
[3] . سوره یس، آیه 58.
[4] . سوره مومنون، آیه 108.