بدعت به حسنه و سیئه تقسیم میشود.
اهل سنت بدعت را به دو گونه؛ پسندیده و ناپسند تقسیم کردهاند؛ ریشه این تقسیم، از گفتار خلیفه دوم است، زیرا قبلاً نماز تراویح در شبهاى ماه مبارک رمضان به صورت فرادى خوانده مىشد، بعداً به پیشنهاد او به صورت جماعت انجام گرفت، و او وقتى مشاهده کرد که همه، پشت سر یک امام جماعت نماز تراویح را انجام مىدهند چنین گفت: «این بدعت نیکویى است»[1]
عبدالرحمن بن عبد القارى مىگوید: من با عمربن خطاب در شبى از شبهاى ماه رمضان، وارد مسجد شدم. دیدیم مردم به صورت پراکنده مشغول نماز تراویح هستند، در حالى که عدهاى فرادا و گروهى به جماعت نماز مىخوانند، عمر گفت: اى کاش مىتوانستم همه اینها را پشت سر یک قارى، گرد آورم، از این جهت ابى بن کعب را براى این کار انتخاب کرد. شب بعد که به مسجد آمد، دید همه پشت سر یک نفر اقتدا کردهاند، در این هنگام کسى گفت: این بدعت است، عمر در پاسخ گفت: «این بدعت نیکویى است»[2]
در اینکه مراد از بدعت حسنه چیست؟ اهل سنت جوابى ندارند چون بدعت افترا بر خدا است و افترا بر خدا[3] نمىتواند حسنه باشد بلکه همیشه سیئه است. زیرا برگزارى نماز تراویح با جماعت اگر در شرع وارد شده باشد، در این صورت برگزارى آن به صورت فرادى یا به صورت جماعتهاى مختلف یا با امام واحد مشروع بوده و اصلاً بدعت نبوده بلکه عین شریعت خواهد بود و اگر چنین اجازهاى در اقامه نماز تراویح در شرع وارد نشده باشد، طبعاً بدعتِ قبیح و حرام خواهد بود نه بدعت حسنه.
از این بیان روشن مىشود؛ که تقسیم بدعت به دو دسته؛ پسندیده و ناپسند با معناى واقعى بدعت که افتراء بر خدا مىباشد تطبیق ندارد؛ چون افترا همیشه سیئه است. بنابراین هر چه اهل سنت تلاش مىکنند این تعبیر «هذه بدعة حسنة» را توجیه کنند نمىتوانند چون امر دایر است بین اینکه یا موضوع نباشد ـ که در این صورت اصلاً بدعت نیست ـ و بین این که موضوع باشد که در این صورت هم بدعت است و هم سیئه مىباشد.
[1] . بخارى، محمد ابن اسماعیل، صحیح بخارى، ج 3، ص 44، باب فضل من قام رمضان من کتاب الصوم.
[2] . همان.
[3] . قمّى، صدوق، محمّد بن على بن بابویه، من لا یحضره الفقیه ـ ترجمه غفارى، ج4، ص32 ـ .