ابن سعد در الطبقات الکبری مینویسد:
«زید بن اسلم از پدرش نقل کرده که عمر میگفت: روزی که پیامبر6 از دنیا رفت، در این روز با أبوبکر بیعت شد، فردای آن روز، حضرت زهرا همراه امیر مؤمنان8 پیش ابو بکر آمدند. آن حضرت فرمود: میراث پدرم رسول خدا6 را میخواهم. ابو بکر گفت: از ارث پدری یا از عقد؟ (یعنی چیزهایی را که از پیامبر خریدی یا به تو داده است). حضرت زهرا3 فرمود: فدک، خیبر و صدقات ایشان را در مدینه من ارث میبرم؛ همانگونه که وقتی میخواهی بمیری، دختران تو از تو ارث میبرند. ابو بکر گفت: به خدا سوگند پدرت بهتر از من است و تو بهتر از دختران من هستی و رسول خدا6 فرمود: ما پیامبران چیزی به ارث نمیگذاریم آنچه را میگذاریم صدقه است، یعنی همین اموال موجود.»[1]
[1] . البصری الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله (متوفای۲۳۰ هـ)، الطبقات الکبرى، ج ۲، ص ۳۱۵، دار النشر: دار صادر ـ بیروت، طبق برنامه الجامع الکبیر.