فاطمه جان، هنگامی که به وسط جمعیّت حاضر در قیامت میرسی، کسی از زیر عرش پروردگار، به گونه ای که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد میزند: «چشمها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صدّیقه فاطمه، دخت پیامبر6 و همراهانش عبور کنند.»
پس در آن هنگام هیچ کس جز ابراهیم خلیل الرحمان و علی بن ابی طالب7 و.. . به تو نگاه نمیکنند.[1]
در ادامه گفت وگوی پیامبر6 با دختر گرامیشان درباره چگونگی حضور وی در عرصه قیامت، چنین میخوانیم:
«سپس منبری از نور برایت برقرار میسازند که هفت پلّه دارد و بین هر پلّه ای تا پلّه دیگر صفهایی از فرشتگان قرار گرفتهاند که در دستشان پرچمهای نور است. همچنین در طرف چپ و راست منبر، حورالعین صف میکشند.
آنگاه که بر بالای منبر قرار میگیری، جبرئیل میآید و میگوید: «ای فاطمه! آنچه مایلی از خدا بخواه.. .»[2]
اوّلین درخواست فاطمه3 در روز قیامت، پس از عبور از برابر خلق، شکایت از ستمگران است.»
جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم6 چنین نقل میکند:
«هنگامی که فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار میگیرد، خود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار میدارد: «الهی و سیّدی! میان من و کسی که مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داوری کن. خدایا! بین من و قاتل فرزندم، حکم کن.. .»[3]
بر اساس روایتی دیگر، پیامبر اکرم6 فرمودند:
«دخترم فاطمه، در حالی که پیراهن خونین در دست دارد، وارد محشر میشود. پایه ای از پایههای عرش را در دست میگیرد و میگوید: «ای خدای عادل و غالب! بین من و قاتل فرزندم داوری کن.»
رسول خدا6 فرمودند: «به خدای کعبه سوگند، به شکایت دخترم رسیدگی میشود و حکم الهی صادر میگردد.»[4]
[1] . بحار الانوار، ج 43، ص 225.
[2] . بحارالأنوار، ج 43، ص 225.
[3] . امالی، صدوق، ص 16.
[4] . مناقب علی بن ابی طالب، ص 63.