borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هشتم»
تحول مفهوم انصار:

پس از هجرت، مسلمانان یثرب به دو دسته بومى و مهاجر تقسیم مى‌شدند. شاید گزارشى که طبرى از ابن عباس نقل کرده است بهترین مستند در این زمینه باشد. بنا به روایت وى، مسلمانان به چند دسته از جمله مؤمنان اعرابى (صحرانشین) ساکن در مناطق خود، مؤمنان مهاجر، و انصار تفکیک شده‌اند.[1]

به عبارت دیگر براى عمده مسلمانان شبه جزیره، در دوره‌اى از زمان، یثرب تنها مکان امن و انصار تنها حامیان قابل اعتماد بودند و در همین شرایط و فضا دو مفهوم «هجرت» و «نصرت» معنا یافته و امتیاز محسوب مى‌شد؛ اما با تغییر شرایط و تسلط پیامبر بر شبه جزیره در سال‌هاى پایانى و نامه‌نگاری‌هاى او با حاکمان دوردست، مفهوم هجرت دیگر بر مسافران به یثرب اطلاق نمى‌شد، چنان که مفهوم نصرت نیز به یثربیان محدود نمى‌شد، هر چند بر دیگران نیز اطلاق نشد، بر این اساس در نخستین دوره؛ واژه انصار در معناى یاران و حامیان بومى پیامبر، در برابر کافران شبه جزیره به ‌کار رفت و به قبیله و آیین خاصى محدود نمى‌شد و هر چند اشاره نشده؛ امّا یهودیان نیز که از پیامبر حمایت کردند و از جان خود گذشتند[2] بدون تردید جزو انصار خواهند بود.

با تأسیس دیوان از سوى خلیفه دوم و اخراج یهودیان ساکن در منطقه در زمان او مفهوم انصار وارد فضاى ادارى ـ اقتصادى گردید و همراه با اوس و خزرج، همپیمانان آنان نیز ذکر مى‌شدند، زیرا اعضاى قبایل همپیمان (حلیف)، یک مجموعه تلقى مى‌شدند و انصار قبایل همپیمان یثرب بودند که سهمیه خاصى را از بیت‌المال شهر مدینه دریافت مى‌کردند و در بخشى خاص از دیوان جاى داشتند.[3]

این واژه در مرحله بعد بیشتر در منابع نسب‌شناسانه و تاریخى انعکاس یافته و معادل واژه بنى‌قیله (اوس و خزرج) است. شاخصه اصلى این واژه در این دوره، شاخصه‌اى نَسَبى است[4] و گاه شامل اوسیان و خزرجیان مخالف دولت پیامبر یا کسانى که پیش از هجرت پیامبر، یثرب را ترک کرده بودند نیز مى‌شود. به نظر مى‌رسد در عصر تدوین متون تاریخى بیشتر به مفهومِ نَسَبى انصار توجه شده است و در کاربرد آن در گزارشها کمتر دقت شده است؛ به عنوان نمونه از انصاریان منافق، انصاریان نامسلمان عصر جاهلى و ... سخن گفته‌اند[5]، از این‌رو برخى پژوهشگران معاصر از جمله مونتگمرى وات، نیز انصار را معادل اوس و خزرج مى‌دانند.[6]

مشخص نیست آیا در آغاز حضور پیامبر در یثرب معیارى براى انصارى شدن وجود داشته یا نه، زیرا در آن دوره همه یثربیان به نصرت پیامبر نیامدند و افزون بر این، میزان و اهمیت نصرت کسانى که در دایره انصار قرار مى‌گرفتند به یک اندازه نبود. آمار انصار از سالى به سال دیگر و از تیره‌اى به تیره دیگر تفاوت مى‌کرد، لذا مى‌توان انصار را نیز، همچون مهاجران به انصاریان نخست و انصاریان واپسین تفکیک کرد.

در منابع، این تقسیم بندى درباره مهاجران وجود دارد و شاخصه‌هایى هم براى تفاوت مهاجران نخستین و مهاجران متأخر تعیین کرده‌اند؛ اما در مورد انصار چنین تقسیمى مطرح نشده، هر چند در قرآن بدان تصریح شده است: ﴿وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ. .. الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ. ..﴾[7]؛

همچنین مى‌توان اشاره کرد که انصار در سال‌هاى نخستین هجرت بخش عمده جمعیت مسلمانان را تشکیل مى‌دادند در حالى که به مرور و با گسترش اسلام در شبه جزیره عربستان در سال‌هاى واپسین حیات پیامبر به اقلیتى در میان مسلمانان تبدیل شده بودند، از این رو پیامبر سفارش انصار را در بیانات خود به مسلمانان کرده بود.

 


[1] . جامع‌البیان، مج 6، ج 10، ص 71.

[2] . المغازى، ج 1، ص 262؛ الطبقات، ج 1، ص 389؛ تاریخ المدینه، ج 1، ص 173 ـ 175.

[3] . الطبقات، ج 3، ص 6، 296.

[4] . تاریخ طبرى، ج 2، ص 106؛ المعارف، ص 109؛ صبح الاعشى، ج 6، ص 48.

[5] . اسدالغابه، ج 1، ص 158؛ الاصابه، ج 1، ص 313؛ المعجم الکبیر، ج 1، ص 276.

[6] . ency clopedia of islam al ـ ansar.

[7] . سوره توبه(9)، آیه 100.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: