borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد نهم»
ویژگی‌های حق و باطل

برای این‌که بتوانیم تصویری روشن از حق و باطل را از منظر قرآن کریم به دست آوریم، بدیهی است که باید ویژگی‌های این دو مفهوم را در آیات الهی ملاحظه نماییم. در بررسی و مطالعه در آیات قرآن به چند ویژگی قابل توجه پی می‌بریم که به شرح زیر است:

۱ – حق تنها متعلق به خداوند است: از منظر قرآن کریم حق مطلق، تنها او است و غیر او، محدود و نیازمند است، پس، آن حقیقتی که قرآن بدان شهادت می‌دهد فقط خداوند است و هر آنچه غیر او است زایل است. مفهوم این جمله به خوبی در این آیه شریفه پیدا است: ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْـحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ﴾؛[1] [آرى، ] این بدان سبب است که خدا، خود حق است و آنچه به جاى او مى‌‏خوانند آن باطل است، و این خدا است که والا و بزرگ است.

براین اساس هر آنچه با خداوند ارتباط دارد به اندازه‌‌ای که از خشنودی خداوند بر خوردار است، حقّ است و به اندازه دوری و بیگانگی از خدا و تهی بودن از خوشنودی خدا باطل است. پس آنچه ریشه‌‌اش خدایی باشد، حقّ است و آنچه ریشه‌‌ای غیر خدایی داشته باشد، باطل است.

۲ ـ خود اتکایی حق و طفیلی بودن باطل: حق ثبوت و استقرار دارد و به استواری خود متکی است، اما باطل اصالتی از خود ندارد. باطل به تبع و طفیل حق ظهور می‌کند و با نیروی حق حرکت می‌کند. به عبارت دیگر، نیروی باطل متعلق خودش نیست، بلکه آن نیرو اصالتاً برای حق است. کفی که روی آب است، با نیروی آب حرکت می‌کند:[2]

قرآن می‌فرماید: «خداوند از آسمان آبى فرستاد و از هر درّه و رودخانه‌‏اى به اندازه آنها سیلابى جارى شد، سپس سیل بر روى خود کفى حمل کرد و از آنچه (در کوره‌‏ها) براى به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگى، آتش روى آن روشن مى‏‌کنند نیز کف‌هایى مانند آن به وجود مى‌‏آید - خداوند، حق و باطل را چنین مثل مى‌‏زند! - امّا کف‌ها به بیرون پرتاب مى‌‏شوند، ولى آنچه به مردم سود مى‌‏رساند [آب یا فلز خالص‏] در زمین مى‌‏ماند، خداوند این‌چنین مثال مى‌‏زند».[3]

پس چون باطل بر خود متکی نیست، بنابر این زایل شدنی است و توانی ندارد. براین اساس می‌توان گفت؛ باطل همیشه از نیروی حق استفاده می‌کند. اگر در عالم راستی وجود نداشته باشد، دروغ نمی‌‌‌تواند وجود داشته باشد.[4]

به بیانی دیگر، حق همیشه متکی به خود است، اما باطل از آبروی حق مدد می‌گیرد و سعی می‌کند خود را به لباس او درآورد و از حیثیت او استفاده کند. همان‌گونه که هر دروغ از راست فروغ می‌گیرد، که اگر سخن راستی در جهان نبود، کسی هرگز دروغی را باور نمی‌‌‌کرد و اگر جنس خالصی در جهان نبود، کسی فریب جنس تقلبی را نمی‌‌‌خورد، بنابراین حتی فروغ زودگذر باطل و آبرو و حیثیت موقت او به برکت حق است، اما حق همه جا متکی به خویش است.[5]

۳ – حق باقی و باطل زایل شدنی است. در برخورد حق و باطل، همواره حق پیروز است؛ زیرا حق اصیل و باطل غیر اصیل است. همیشه بین امر اصیل و غیر اصیل اختلاف و جنگ بوده است، ولی این‌طور نیست که حق همیشه مغلوب باشد و باطل همیشه غالب. آن چیزی که استمرار داشته و زندگی و تمدن را ادامه داده، حق بوده است و باطل نمایشی بوده که جرقه‌‌ای زده، بعد خاموش شده و از بین رفته است.[6]

جنگ میان حق و باطل، همیشه وجود داشته است. باطل به طور موقت روی حق را می‌‌‌پوشاند ولی آن نیرو را ندارد که بتواند به صورت دائم باقی بماند و عاقبت کنار می‌‌‌رود. هر وقت جامعه‌‌ای در مجموع به باطل گرایید، محکوم به فنا شده است.[7]

۴ – حق، بصیرت‌‌زایی دارد: یکی دیگر از ویژگی‌های حق، بصیرت‌زایی و بصیرت افزایی است. حق، راه را برای انسان معین می‌کند. حق‌گرایان راهشان بر اساس معارف الهی است و بدین سبب مسیر ایشان روشن است. در حالی که باطل و باطل گرایان در تاریکی و نابینایی بسر می‌برند؛ زیرا باطل آدمی را دچار جهل و نادانی می‌کند و پرده بر دیدگان انسان می‌‌‌افکند تا حقایق را نبیند. این تاریکی باعث می‌شود تا کسانی که در مسیر باطل هستند نتوانند حق را تشخیص دهند و در جهل خود فرو روند.

از نظر قرآن؛ دل‌های کافران که در باطل گرفتار شده‌اند به سبب بدرفتاری و بدذاتی ایشان، مهر شده و دیگر نمی‌‌‌توانند حق را از باطل تشخیص دهند، بلکه حتی اگر تشخیص دادند به سوی باطل گرایش می‌‌‌یابند: «ما براى مردم در این قرآن از هر گونه مثال و مطلبى بیان کردیم و اگر آیه‌‏اى براى آنان بیاورى، کافران مى‏‌گویند: «شما اهل باطلید (و اینها سحر و جادو است)».[8] یعنی آنچه که خداوند متعال توسط پیامبرانش شاهد و دلیل می‌آورد کافران آن را نمی‌پذیرند؛ چون در مسیر درستی قرار ندارند و عدم توجه به حق، دل ایشان را روشن نکرده و بصیرت‌شان را افزایش نداده است و تنها حق‌گرایی است که باعث بصیرت و ارتقای آن می‌شود.

۵ ـ میزان بودن حق: از دیگر ویژگی‌های حق که تصویر آن را از منظر قرآن روشن‌تر می‌کند، میزان قرار گرفتن حق در قضاوت‌ها و رفتارهای انسان می‌باشد. به عبارت دیگر، حق همواره باید در مرکز همه امور بشر قرار گیرد تا او را به کمال برساند. قرآن کریم، میزان و سنجش اعمال را حق می‌داند و بر این اساس حقانیت انسان‌ها در روز محاسبه مشخص می‌شود. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «و وزن کردن (اعمال و سنجش ارزش آنها) در آن روز حق است، کسانى که میزان‌هاى (عمل) آنها سنگین است رستگارانند».[9]

مراد از جمله‌‌ی «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْـحَقُّ» این است که؛ آن وزنی که در قیامت اعمال با آن سنجیده می‌شود «حق» است؛ به این معنا که هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه اعتبار و ارزش دارد؛ چون اعمال نیک مشتمل برحق است؛ از این رو دارای ثقل است.

برعکس عمل بد از آن‌جا که مشتمل بر چیزی از حق نیست و باطل صرف است؛ لذا دارای وزنی نیست، پس خدای سبحان در قیامت اعمال را با «حق» می‌‌‌سنجد و وزن هر عملی به مقدار حقی است که در آن است.[10]

موارد فوق الذکر تنها بخشی از ویژگی‌های حق و باطل است که در قرآن ذکر شده که تصویر این دو واژه را ترسیم می‌نماید. حق تنها از آن خداوند است. و به خود اتکا دارد ولی باطل همواره در تزلزل و امحاء است.

در قرآن همواره صف حق‌گرایان از باطل اندیشان جدا است. و باطل مانند کف روی آب توصیف می‌شود. واضح است که کف رفتنی ولی آب زلال ماندنی است، هر چند که گاهی از اوقات کف، چهره آب گوارا را بپوشاند، اما ثبات و استواری حق هرگز پنهان نخواهد ماند. تصویر حق در قرآن مسیری برای رسیدن به توحید است. مسیری که پیامبران الهی و اولیای حق در این راه همواره گام برداشته‌اند.

 


[1] . سوره حجّ، آيه ۶۲.

[2] . مطهری، مرتضی، حق و باطل، ص ۵۲، صدرا، تهران، چاپ سوم، ۱۳۶۲ش.

[3] . سوره رعد، آيه ۱۷.

[4] . همان، ص ۵۴.

[5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص ۱۶۷، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ دهم، ۱۳۷۰ش.

[6] . حق و باطل، ص ۳۵-۳۶.

[7] . همان، ص ۳۷.

[8] . سوره روم، آيه ۵۸.

[9] . سوره اعراف، آيه ۸٫ ﴿وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾.

[10] . طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ۸، ص ۱۱ - ۱۲، دفتر انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ نوزدهم، ۱۴۱۷ ق.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: