موارد زير ميتواند کمک شاياني به علاج سوء ظن بکند:
یکی این که، شخص در مورد مضرات و مفاسد سوء ظن و محاسن حسن ظن کمي تأمل کند (درک مصالح و مفاسد).
دوم این که، انسان مواظب باشد هر گاه گمان بدي از مسلماني به ذهن او خطور کرد نهايت تلاش خود را به کار گيرد تا به آن معتقد نشود.
پيامبر اسلام فرمود: هر گاه به کسي بد گمان شدي آن را تصديق مکن (يعني به صرف گمان چيزي را باور مدار.)[1]
انسان بايد بکوشد تا ظن خود را کنار گذاشته و آن را دنبال نکند و در مورد آن شخص تشويشي را به دل راه ندهد و رفتار خود را با او تغيير ندهد، و همان گرامي داشت و اعتماد پيشين را نسبت به او کم کند، بلکه در بزرگداشت و احترام او بيشتر بکوشد و حتى در حق او دعاي خير کند، که اين کار شيطان را مأيوس ميکند و ديگر او در صدد ايجاد بدبني در وجود تو بر نميآيد تا مبادا انسان براي دفع آن به دعا و گرامي داشت بيشتر بپردازد.
تا زماني که انسان از کسي کردار و رفتار بدي نديده است نبايد به او بدبين شود، زيرا شنيدن يا حدس و گمان معيار خوبي و بدي اشخاص نيست و بسياري از مطالبي که انسان ميشنود بي پايه و بي دليل است.
امام باقر فرمود: از امير المؤمنين سؤال شد که فاصله بين حق و باطل چه اندازه است؟ فرمود: چهار انگشت. آن گاه امير مؤمنان دست خود را بر گوش و دو چشم خويش گذاشت و فرمود: آن چه چشمهايت ببيند حق است و آن چه گوشت شنيده بيشترش نادرست و باطل است.[2]
حداقل به سوء ظن خود ترتیب اثر عملی ندهد. ترتیب اثر عملی، چنین است که انسان گمان خود را به عنوان یک واقعیت مسلم تلقی کرده و آثار واقع را بر آن بار کند. مثلا؛ ظن خود را به صورت یک خیر قطعی بازگو نماید و دیگران را به صرف گمان، متهم و محکوم سازد. بدیهی است نتیجه این گونه برخورد جز تهمت و غیبت و هتک آبرو و تضییع حقوق افراد و جامعه چیز دیگری نمیتواند باشد. چه بسیار آبروها و استعدادها و لیاقتها که در اثر یک سوء ظن جزئی و بی اساس بر باد رفت و مردم را از نتایج این سرمایههای اجتماعی و الهی، محروم ساخت.
[1] . بحار الانوار، ج 55، ص 320.
[2] . بحار الانوار، ج 72، ص 196.