هنگامی که از اقسام نفس سخن گفته میشود، مراد بیان دگردیسی و تغییر ماهیت و شکلی است که نفس در بستر و فضایی به آن تبدیل و دگرگون میشود. این تغییرات و صورت یابیهای جدید را به اقسام نفس تعبیر کردهاند. از این رو میتوان نفس معتدل و مستوی را که خداوند در تن آدمی دمیده و یا آفریده و پدیدار کرده است تحت تعلیم و تربیت به اشکال و اقسام مختلف تبدیل کرد. هر یک از این اشکال بیانگر ماهیت جدید نفس است ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها. فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾[1] سوگند به نفس و آن چیزی که او را در حالت استوا و اعتدال قرار داد. این چیزی را که موجب استوا و اعتدال نفس است همان الهام تقوایی و الهام فجوری است که بر آن وارد میشود:
1- نفس مُسوَّله؛ یکی از حالتهایی که قرآن برای نفس معرفی میکند، حالت گرایش به فجور و تمایلات غریزی و افراط و زیاده روی در حوزه مشتهیات است که از آن به هوای نفسانی تعبیر میشود. در این حالت که قرآن از آن به «نفس مُسوَّل» یاد میکند، نفس برای ترغیب و تشویق بشر به کارهای زشت و ناپسند اقدام به نیکو جلوه دادن بدیها میکند. ﴿قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ﴾ [یعقوب] گفت [چنین نیست] بلکه نفس شما امرى [نادرست] را براى شما آراسته است پس [صبر من] صبرى نیکوست.[2]
گفت به چیزى که [دیگران] به آن پى نبردند پى بردم و به قدر مشتى از رد پاى فرستاده [خدا جبرئیل] برداشتم و آن را در پیکر [گوساله] انداختم و نفس من برایم چنین فریبکارى کرد.»[3] این همان حالتی است که از آن به وسوسه گری نفس هم یاد میکنند.
نفس مُسوَّم و مُسوَّل و وسوسه گر میکوشد؛ تا با تغییر در زاویه نگرش و بینش انسانی، حق را باطل و باطل را حق جلوه دهد. زشتیها و بدیها را به شکل خوبی و زیبایی بنمایاند تا انسان فریفته شود؛ زیرا نفس انسانی که در حالت تسویه و اعتدال است، خود به خود، گرایش به زشتیها و بدیها نمییابد؛ از این رو با فشارهای درونی و بیرونی میتوان آن را از اعتدال بیرون برد. وسوسه شیطانی و الهامات فجوری موجب میشود تا نفس، اندک اندک در دام افتد و حقایق را باطل یابد: «و ما انسان را آفریدهایم و مىدانیم که نفس او چه وسوسهاى به او مىکند و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم».[4]
2- نفس اماره؛ در این حالت که فرد گرفتار شهوات شده و در دام وسوسههاست، نفس حتی میتواند به صراحت و روشنی بدیها را به او فرمان دهد و نیازی نمیبیند تا بدیها و زشتیها را به صورتی زیبا و حق، جلوه و جلا دهد. اینها دو حالت شری است که نفس انسانی آدمی را گرفتار میکند.
در برابر این دو حالت، قرآن دو حالت دیگر را تصویر و ترسیم میکند. هرگاه خواهش طبیعت انسان به سوی لذات دنیوی باشد، نفس او حالت امّاره بودن دارد یعنی بسیار امر کننده به سوی بدیها و روح انسانی به اعتبار غلبه حیوانیت نفس اماره خوانده میشود چون همواره امر به کارهای بد میکنند.
3- نفس لوّامه؛ حالت سوم، آن است که نفس معتدل، هرگاه با الهامات فجوری مواجه شد و کاری زشت انجام داد و یا متمایل به آن شد، با نفس لوامه و وجدان بیدار، وی را سرزنش میکند تا گرایش به زشتی و یا عمل به آن پیدا نکند ﴿وَ لَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ﴾ «و سوگند به نفس لوامه و وجدان بیدار و ملامتگر که رستاخیز، حق است»[5] یعنی بسیار ملامت کننده خود، این مرتبه از نفس یا این حالت برای نفس انسان، نصیب عده خاصی میشود که خویش را از کارهای بد ملامت کند و به سوی عالم قدس فراخواند. علت این تعبیر این است که نفس در مقام تلألو نور قلب از غیب قرار میگیرد و برای اظهار کمال آن و ادارک وخامت عاقبت و فساد احوال آن، نفس را به جهت لوم و سرزنش بر افعال خود لوامه گویند.
4- نفس مطمئنه؛ و بالاخره نفس، وقتی از صفات ناپسند کاملا پاکیزه شد و به اخلاق حمیده متصف گردید آن را نفس مطمئنه میخوانند. کسانى صاحب نفس مطمئنّه هستند که یک حالت ثبات، استقرار و خالى از لغزش پیدا کرده باشند.
انبیا و اولیا و بسیارى از بزرگان نفس مطمئنّه دارند. آنان هواى نفس را در بند کشیده و مسلطّ بر آن هستند. قرآن مجید در مورد صاحبان نفس مطمئنّه و پاداش فوق العاده آنان میفرماید: ﴿یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبَادِى * وَادْخُلِى جَنَّتِى﴾ تو اى روح آرام یافته! بسوى پروردگارت باز گرد. در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم در آى، و در بهشتم وارد شو!
خداوند چهار پاداش براى صاحبان نفس مطمئنّه در نظر گرفته
1. آنقدر به آنان نعمت مىدهد که از خداوند راضى مىشوند. 2. بالاتر از پاداش اوّل اینکه خداوند متعال نیز از آنها راضى است. تمام نعمتهاى بهشتى یک طرف، و نعمت رضایت خداوند یک طرف؛ حقیقتاً مقام رضاى پروردگار افتخار والا و مقام بسیار با ارزشى است. 3. آنان در صف بندگان خاص خدا قرار مىگیرند. 4. بهشتِ صاحبانِ نفسِ مطمئنّه، با بهشت دیگران متفاوت است.
[1]. سوره شمس، آیه 7 و 8 .
[2] . سوره یوسف، آيه 83 .
[3]. سوره طه، آیه 96.
[4]. سوره ق، آیه 16.
[5] . سوره قیامت، آیه2.