borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد نهم»
2. اثبات علم لدنی حضرت زهرا بر اساس روایات :

به جز نصوص صریح قرآنی، که علم لدنی حضرت زهرا3 را به اثبات می‌‌رسانند، روایات معتبری نیز در این زمینه وجود دارند که به برخی از آن‌‌ها اشاره می‌‌کنیم:

مهم‌ترین روایتی که در این باب قابل استناد است روایتی از رسول خدا6 است که فرمود: «فاطمه پاره‌ای از تن من است، کسی که وی را به غضب آورد مرا به غضب آورده است. » و همچنین در روایتی دیگر فرمود: هرکس فاطمه را اذیت کند مرا اذیت کرده و کسی که مرا اذیت کند حقا که خدا را اذیت کرده است.[1]

گرچه در روایت اخیر، اشارة مستقیمی به علم حضرت زهرا3 نشده است، اما از همراهی خشم و خشنودی حضرت با خشم و خشنودی خدا می‌توان چنین استنباط کرد که ایشان با بهره مندی از دریای بی کران علم الهی، همواره در مسیر خشنودی خداوند تعالی حرکت کرده و هرگز جهتی به خلاف آن را اتخاذ نمی‌‌کنند و بنابراین به واسطة علم خود، میزانی برای سنجش حق و تشخیص باطل خواهند بود.

در کتاب مناقب آل ابیطالب، در روایتی دیگر از رسول خدا6 چنین آمده است: «ای مردم اگر خورشید پنهان شود به ماه تمسک می‌‌جویید، چون ماه نهان گردد به زهره پناه می‌‌برید و چنانچه زهره نیز مفقود شود به فرقدان روی می‌‌آورید؛ از حضرت جویای معنای این مطلب شدند، حضرت پاسخ فرمود: من خورشیدم، علی ماه و فاطمه زهره و حسن و حسین فرقدان هستند.[2]

اینکه پیامبر6، دخت گرامی خود را به ستاره‌ای نورانی تشبیه کرده اند و ایشان را در مقام هدایت گری همسنگ سایر اهل بیت دانسته‌‌اند، نشان دیگری از اشتراک حضرت زهرا3 با سایر ائمه:، در حقیقتِ وجودی ایشان است که می‌توان از آن، علم لدنی را به عنوان یکی از مؤلفه‌‌های مشترک میان اهل بیت اخذ کرد.

مهم‌ترین روایتی که برای اثبات علم حضرت قابل استناد است، روایتی از رسول خدا6 است که فرمود: «فاطمه پاره‌ای از تن من است، کسی که وی را به غضب آورد مرا به غضب آورده است».

همچنین در حدیثی از امام صادق7 چنین می‌‌خوانیم : « خداوند ده چیز را به ده زن عطا فرمود. . . علم را به فاطمه همسر علی مرتضی عطا کرد. »[3]

سلیم ابن قیس هلالی؛ نیز در روایتی از زبان امیرالمؤمنین7 چنین نقل می‌کند: «... من هر گاه که بر پیامبر6 در برخی از منازلش وارد می‌‌شدم (پیامبر) با من خلوت می‌‌کرد و همسرانش را از من دور می‌‌داشت و لذا غیر از من کسی نزد او باقی نمی‌‌ماند و هرگاه به جهت خلوت با من به خانه ام می‌‌آمد، فاطمه و هیچ یک از فرزندانم از نزد حضرت بر نمی‌‌خاستند و من هرگاه از او سؤال می‌‌کردم مرا جواب می‌‌داد و چون ساکت می‌‌شدم و سؤال‌‌هایم تمام می‌‌شد، شروع به سخن می‌‌کرد.»[4]

به غیر از روایات مورد اشاره، روایت دیگری دربارة مصحف فاطمه3 وجود دارد، که نشان از عظمت این شخصیت گرانقدر نزد خدای تعالی دارد و اینکه ایشان مستقیماً از سرچشمة علوم الهی بهره می‌برده و به دریای بی کران این علوم از طریق ملائک متصل بوده‌‌اند، چنانکه در اصول کافی چنین می‌‌خوانیم: «حماد ابن عیسی گوید شنیدم از امام صادق7 که فرمود: چون خدای تعالی پیامبرش6 را قبض روح فرمود، فاطمه3 را از وفات آن حضرت اندوهی گرفت که جز خدای عزّوجلّ مقدارش را نداند؛ بدان جهت خدا فرشته‌ای برایش فرستاد که او را دلداری دهد و با وی سخن گوید، فاطمه3 از این داستان به امیرالمؤمنین7 گزارش داد. علی7 فرمود: چون آمدن فرشته را احساس کردی و صدایش را شنیدی به
من بگو.

پس فاطمه3 به امیرالمؤمنین7 خبر داد و آن حضرت هر چه می‌‌شنید می‌‌نوشت تا آنکه از آن سخنان مصحفی ساخت. اما در آن مصحف چیزی از حلال و حرام نیست، بلکه در آن علم به پیش آمدهای آینده است. »[5]

همچنین در تفسیر اطیب البیان از امام حسن عسگری7 در بارة مقام شامخ حضرت زهرا3 چنین نقل شده است: «نحن حجج الله علی خلقه و جدّتنا فاطمه حجّةٌ علینا. »[6] ونیز حضرت صاحب الزمان4 دربارة ایشان می‌‌فرماید: «و فی ابنةِ رسولِ الله لی اسوةٌ حسنة.»[7]

حجت بودن حضرت زهرا3 و اسوه بودن ایشان برای ائمة طاهرین که علم و عصمت الهی ایشان، بنابر دلایل عقلی و نقلی ثابت است، خود دلیل روشن دیگری است بر مقام شامخ علمی ایشان که مستفاد از علوم غیب الهی است؛ چرا که این حجیت و اسوه بودن، تنها در صورتی ثابت خواهد بود که ایشان، نه شأنی پائین‌تر از فرزندانشان، که چه بسا شأنی هم سنگ و یا فراتر از ایشان داشته باشند.

 


[1] . ترجمة بحار الانوار، ج 43، نجفی، ص 46.

[2] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 1، ص 281.

[3] . بحار الانوار، ج 43، ص34 .

[4] . بحارالانوار، ج 2، ص230 .

[5] . اصول کافی، کلینی، ج 1، ص 346 - 347.

[6] . طیب، اطیب البیان، ج13، ص 225.

[7] . بحارالانوار، ج 53، ص 180.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: