به غير از کساني که ايمان خود را حفظ ميکردند، تعدادي نيز در برابر شکنجهها و تحريمها و ناملايمتها به جد دست از ايمان خود ميکشيدند. اين عده بر خلاف گروه دوم که رو به تقيه ميآوردند، و نيز بر خلاف گروه اول که فشارها را تحمل ميکردند، به طور کامل از دينداري کناره ميگرفتند و مغلوب کفار ميشدند. سيره نويسان از اين فشارها، که براي بازگرداندن از دين بود به نام فتنه، و از مسلماناني که هدف فتنه بودند با عنوان مستضعف ياد ميکنند. از همين روست که در کتب مختلف ميخوانيم: صهيب از مستضعفان بود، از مؤمناني که در راه خدا شکنجه شد. در مورد عمار نيز میخوانیم: عمار بن یاسر از مستضعفین است از آنهایی که در مکه شکنجه شدند تا از دینشان دست بردارند.[1]
اساسا هدف عمده مشرکان؛ از وارد کردن فشارهاي مختلف، نيز همين بازگرداندن از دين بود. به همين خاطر ابن عباس ميگفت: اين شکنجهها چنان بود که مسلمانان چارهاي جز ترک دين نداشتند، آنان به افراد ضعيف چنان گرسنگي و تشنگي ميدادند و آنها را ميزدند که توان نشستن نداشتند. آنگاه از شکنجه شدگان ميخواستند؛ که بگويند به جاي خدا، به لات و عزي، اعتقاد دارند.[2]
[1] . الطبقات الکبری، ج 3، ص 248
[2] . سیره نبوی، ابن هشام، ج 1، ص 320