در سوره انبیاء، خداوند خلقت آسمان و زمین را مطرح میکند که در مقیاس جهانی، نظام هستی، به حق برپاست، نه بر باطل و پوچی، ﴿وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبينَ* لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلينَ* بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ﴾؛[1] «و آسمان و زمین و آنچه میان آن دو است به بازیچه نیافریدیم. اگر میخواستیم مشغولیتی بگیریم، قطعا آن را از نزد خود اختیار میکردیم، اگر کننده (این کار) بودیم. بلکه حق را بر سر باطل میافکنیم که آن را در هم میشکند و ناگهان آن نابود میگردد. وای بر شما از آنچه وصف میکنید.»
این آیه، قدرت حق، و ناچیزی و ناتوانی باطل را بیان میکند. باطل ممکن است غلبه ظاهری و موقت داشته باشد اما حق، یک دفعه از کمین بیرون میآید و آن را نابود میکند. قذف یعنی پرتاب کردن، دماغ یعنی جایگاه مغز، مثل اینکه از حق گلولهای میسازیم و به شدت به طرف باطل پرتاب میکنیم که مغزش را به اصطلاح خرد میکند، بعد یک وقت میبینید باطل از بین رفتنی بوده است، چیزی نبوده است، زاهق بوده است. ببینید قرآن در جنگ حق و باطل چقدر خوش بینانه نگاه میکند، میگوید: این نمود باطل شما را نترساند، این فراگیری باطل شما را مأیوس نکند، زیرا سرانجام حق پیروز است! حق همیشه پیروز بوده است: ﴿وَعَدَ اللَّـهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ﴾؛ «خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند وعده مىدهد که قطعا آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد. »[2]
در طول تاریخ همیشه حق و باطل با یکدیگر در حال جنگ بودهاند. ولی قرآن وعده پیروزی نهایی حق بر باطل را میدهد، آن چنان که همیشه نشانهای از باطل باقی نماند. و این را سرنوشت نهایی تاریخ میداند. به همین جهت توصیه میکند ایمان داشته باشید و غصه هیچ چیز را نخورید، «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا»؛ «سست نگردید و غمگین نشوید. »[3] ایمان داشته باشید که برتری مال شماست، از کمی خودتان و از زیادی آنها بیم نداشته باشید، از اسلحه و زور فراوانشان نترسید، فقط مجهز به ایمان و حقیقت باشید، مؤمن واقعی باشید، انسان واقعی باشید، اگر چنین شدید، پیروزی از آن شماست.
نکته دیگری که از این آیه استفاده میشود این است که این حرکت انقلابی بر پایه نیروی حق و حقپرستی است. انقلابی است که از نیروی حق برپا میشود نه انقلابی که بر پایه شکم باشد. حقپرستان را به دلیل حق پرستی نه شکم پرستی، بر میانگیزیم. یک عده خیال کردهاند که چون قرآن حامی مستضعفین است، تِزش این است؛ که ما همیشه از گرسنهها لشکر درست میکنیم، برای اینکه فقط شکمشان را سیر کنیم، چنین نیست. قرآن میگوید نهضت ما به سود مستضعفین است، حالا ممکن است قیام کنندگان از خود مستضعفین باشند یا از غیر مستضعفین. ما فوجی از ایمان و حق پرستی به حرکت در میآوریم، ﴿بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ﴾[4]، یعنی از حق یک نیروی انقلابی میسازیم، آن را بر باطل میافکنیم. این نیروی انقلابی است که خودش را مثل گلوله به قلب دشمن میزند. «بالحق» یعنی؛ با نیروی حق، با اهل حق، و از حق گلولهای میسازیم و این گلوله را محکم به مغز باطل میزنیم تا مغزش متلاشی شود، پس ناگهان میبینی که باطل بر افتاد و چیزی هم نبود، فقط هیکلی بود که از او میترسیدی ﴿فَإِذا هُوَ زاهِقٌ﴾[5] قرآن نمیگوید که باطل بعدا زهوق پیدا میکند و از بین میرود، میگوید باطل چیز زاهقی است، یعنی باطل اصلا از بین رفتنی است.[6]
[1]. سوره انبیاء، آیات 16 تا 18 .
[2] . سوره نور، آيه 55.
[3] . سوره آل عمران، آيه 139.
[4] . سوره انبیاء، آيه 18.
[5] . سوره انبیاء، آيه 18.
[6]. پایان گفتار شهید مطهری; .