انديشه هجرت پيامبر6، حد اقل از پيمان دوم عقبه، رسميت مييابد و شکل يک تعهد را به خود ميگيرد که پيامبر6 بايد در فرصت مناسب به آن عمل کند. علاوه بر اين، پيمان ياد شده از جهت ديگري نيز، اهميت منحصر به فرد داشت و آن، مسئله اعلان حمايت از پيامبر6 و تقويت مواضع او بود. زيرا در اين زمان، پيامبر6 سخت در معرض تهديد مشرکان قرار داشت. و از همين رو به طائف رفته بود تا پناهي بيابد که توفيق نيافت، و به طور موقت در پناه مطعم بن عدي دوباره وارد مکه شد. اما اينک يثربيها، با پذيرش اسلام و اعلام تعهد براي دفاع از وي، راهي جديد فراروي پيامبر6 مينهادند، عبادهٔ بن صامت پيرامون بيعت در عقبه دوم ميگويد: ما با پیامبر اکرم6 بیعت کردیم با میل و رضایت که در حال سختی و راحتی، غم و شادی از او اطاعت کنیم و در مورد امر (حکومت) با اصلش چون و چرا نکنیم و در هر حال جز حق نگوییم از سرزنش سرزنشکنندگان نهراسیم.[1]
موضوع سوم که پيروزي بزرگي براي پيامبر6 در عقد چنين بيعتي به شمار ميآمد، مسئله واگذار نکردن جانشيني خود به قبیلههاي ديگر بود. همان طور که گفتيم بنو عامر بن صعصعه در برابر دعوت پيامبر6 حاضر به ياري او شدند به اين شرط که جانشيني خود را به آنان وا گذارد، ولي پيامبر6 نپذيرفت. در پيمان با يثربيها نيز به نقل سيوطي، عبارت (الا ننازع الامر اهله) به تاکيد ميرساند که سخن بر سر حکومتبوده است[2] ؛ يعني پيمان ميبنديم که در مورد امر (حکومت) با اهل آن منازعه نکنيم. پس از بيعت، فرداي آن شب قريش، نزد اوس و خزرج آمدند و نسبت به موضوع بيعت تحقيق کردند. اما مسلمانان، مشرکان اوس و خزرج را گواه گرفتند که چنين گزارشي نادرست است. عبدالله بن اُبيّ نيز اظهار کرد که قوم او بدون اطلاعش کاري نميکنند. با اين حال قريش به جست و جوي برخي از سران مسلمان شده پرداختند و تنها به سعد بن عباده دستيافتند که او هم توسط جبير بن مطعم نجات يافت.[3]
[1] . انساب الاشراف، ج 1، ص 253.
[2] . تنویر الحوالک، ج 2، ص 4
[3] . الطبقات الکبری، ج 1، ص 223؛ السیرهٔ النبویهٔ ابن هشام، ج 2، ص 449 و انساب الاشراف، ج 1، ص 254