borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد نهم»
کيفيت نزول وحي به پيامبرﹷ

مرحوم علامه طهرانی; از مرحوم علامه طباطبایی; سؤال می‌کنند:

کيفيت نزول وحي به پيامبر چگونه بوده است؟ آيا در هنگام نزول آيات وحي حال پيامبر6 تغيير مي‌کرده است؟ آيا نزول وحي توسط جبرئيل بوده و یا خود حضرت حقّ بدون واسطه و حجاب بر آن حضرت تجلّی می‌‌‌کرده است؟

مرحوم علامه طباطبایی; در پاسخ ایشان می‌فرماید: نمي‌توان گفت که پيوسته حال رسول خدا6 در وقت نزول وحي تغيير مي‌کرده است، يعني دليل نداريم؛ از کجا مي‌توان گفت؟ در مورد رسول الله گاهي اتّفاق مي‌افتاد در وقت نزول وحي، حال ايشان به هم مي‌خورد و مثل آدم مقضيٌّ عَليه (مثل شخص متوفي) همين طور مي‌افتادند و بعداً برطرف مي‌شد. امّا اينکه آيات را در همان حال غير عادي مي‌خوانده‌‌اند يا پس از افاقه، خيلي روشن نيست.

مثل اينکه از بعضي از روايات استفاده مي‌شود که قبل از حال افاقه هم خوانده مي‌شد که چون حضرتش از عالم فَناء، بقاء حاصل مي‌کرد سؤال مي‌فرمود که: چطور خوانديد؟ اين دليلي است بر آنکه در حال فنا و گرفتگي هم مي‌خوانده‌‌اند و بعد که حال عوض مي‌شد و حال عادي دست مي‌داد نيز خوانده مي‌شده است. يک روايت داريم که از حضرت صادق7 سؤال مي‌کنند: يا بن رسول الله! آیا چون رسول اکرم6 تاب مقاومت ملاقات و ديدار جبرئيل را نداشت و از آن جهت از خود بي‌خود مي‌شد و غشّ مي‌کرد؟

حضرت صادق7 فرمود: اين در حالي بود که خداوند متعال تجلّي مي‌کرد بر رسولش و با او تکلّم مي‌کرد، و رسولش طرف خطاب خدا بود و خود حق تبارک و تعالي بدون واسطه با او سخن مي‌گفت. و امّا در غير اين صورت جبرائيل مانند يک عبد مملوک و يک بنده و برده‌ مي‌ايستاد و اجازه مي‌گرفت و حرف‌هايش را مي‌زد و هر وقت جبرائيل تکلّم مي‌کرد، اينچنين بود.

و امّا آنکه در موقع خطاب، حال رسولش تغيير مي‌کرد حقيقتاً خود خداوند عزّ و جلّ بوده است. مثلاً در شأن نزول سوره مائده، و در روايات داريم که سوره مائده وقتي نازل شد که پيغمبر اکرم6 به مدينه وارد مي‌شدند و به اندازه‌اي اين سوره سنگيني داشت و آن قدر سخت و سنگين بود که ناقه‌اي که حضرت بر آن سوار بودند، نزديک بود به زمين برسد و بر روي زمين بخوابد.

آيات و روايات در کيفيت نزول سوره‌هاي قرآن مختلف است؛ بعضي دلالت دارد بر اينکه خداوند متعال تجلّي مي‌نموده و وحي مي‌فرموده است و اين وحي بلا واسطه بوده و از بعضي استفاده مي‌شود که به توسط جبرائيل بوده است و اصولاً در آيه وارده در آخر سوره شُوريٰ (حم عسق) که مي‌فرمايد:

﴿وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ﴾[1]؛ «و از براي هيچ فردي از افراد بشر نيست که خداوند با او سخن گويد مگر از راه وحي، و يا از پشت پرده و حجاب و يا اينکه فرستاده‌اي را بفرستد، پس وحي کند به اذن خود هر چه را که بخواهد؛ و او بلند مرتبه و حکيم است».

وحي خدا؛ قسيم با ارسال رُسُل قرار گرفته است؛ يعني «وَحياً» مقابل افتاده با فرستادن مأمور و رسول و با تکلم از وراء حجاب؛ پس هر جا که وحي بوده است ديگر جبرائيل نبوده است و اين آيه به خوبي دلالت دارد بر آنکه در جائي که قرآن به صورت وحي بوده است، توسط خود حضرت حق متعال بلا واسطه بوده و به رسول اکرم6 نازل مي‌شده و بالاخره جبرائيل نبوده است؛ آن جاهائي که به توسّط جبرائيل نازل مي‌شده است، ديگر جلوه خدا بدون واسطه نبوده است.

اين مسئله خيلي روشن است؛ چون به طور حصر مطلق دائر بين نفي و اثبات ﴿إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً﴾ هر چه به توسّط جبرائيل و يا اعوان او نازل شود غير از مسئله وحي مي‌باشد.

 


[1]. آيه 51، از سوره 42: الشوري .

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: