borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد نهم»
سانسور حق از نظر قرآن

بسیار دیده اید کسانی که بی سبب با حق، ستیز می‌کنند و با آن که حق را می‌‌شناسند در برابر آن می‌‌ایستند و یا آن را کتمان می‌کنند. به این معنا که اگر در برابر آن موضع گیری منفی و یا ستیزه جویانه نداشته باشند، دست کم با نوعی خود سانسوری می‌‌کوشند بگویند شتر دیدی، ندیدی. از نظر قرآن حق ستیزی و کتمان حق و نیز خود سانسوری در برابر حق و بیان آن امری نکوهیده است. از این رو شماری از آیات قرآنی به این مسئله توجه داشته.

حق طلبی، فطرت انسانی از نظر قرآن، انسان به عنوان موجودی مخلوق، گرایش به حق و حق طلبی در وی امری ذاتی است و اگر به باطل گرایش دارد همانند گرایش به نقص و کاستی، امری انحرافی و کژ روی در ذات و ماهیت طبیعی و فطری او می‌باشد.

علل حق ستیزی خداوند در آیات 71 بقره و نیز 55 انبیاء حق جویی و حقیقت پذیری را به عنوان فطرت و طبیعت سالم انسانی مطرح می‌کند. در آیه اخیر، حق جویی را در مشرکان بت پرست نیز اثبات می‌کند و علت اینکه آنان برخی از امور را به عنوان حق نمی‌‌پذیرند به سبب شک مصداق و یا تغییر در ماهیت و سرنوشت آنان می‌‌ داند و گرنه مشرکان نیز به دعوت‌‌های پیامبران پاسخ‌‌های مثبت می‌‌دادند، اگر آن را به عنوان حق تشخیص می‌‌دادند.

از جمله مواردی که قرآن برای حق ستیزی برخی با توجه به گرایش طبیعی و فطری آنان به حق بیان می‌کند، تندخویی و برخوردهای نادرست بیان کنندگان حق است. چنان که عامل دیگر را نیز سنگدلی اشخاصی می‌‌شمارد که در برابر حق موضع گیری منفی دارند.[1]

از دیگر عواملی که پذیرش حق را سخت می‌کند آمیختگی حق و باطل با هم است که تشخیص حق را برای برخی دشوار می‌کند و این گونه است که به حق ستیزی رو می‌‌آورند. خداوند بر این اساس از عالمان و نخبگان جامعه می‌خواهد برای این که موجبات حق ستیزی گروهی از مردم را فراهم نیاورند، در بیان حق، روشنگری داشته باشند و با آمیختن حق و باطل، مردم را به گمراهی و ستیز با حق نکشانند.[2] در همین آیات از نقش کتمان و سانسور حق به هر شکلی و نیز به نوعی از خودسانسوری و عدم بیان حق با تحلیل‌‌های نادرست سخن گفته شده است.

در بسیاری از نشریات و نهادهای علمی و اطلاع رسانی، مشکل کتمان حق (سانسور) و عدم بیان کامل آن به انگیزه‌‌ها و علل واهی و باطل (خود سانسوری) انجام می‌شود. از این رو بسیاری از مسایل حق و آموزه‌‌های دینی و حتی آموزه‌‌های قرآنی کتمان می‌شود و یا دچار خود سانسوری می‌‌گردد. در آیات قرآنی آن چه اصالت دارد بیان حق است و خداوند به صراحت بیان می‌کند که از بیان حق، حیائی ندارد و استحیا در این باره مساوی با کتمان حق و سانسور و خود سانسوری است.

از نظر قرآن تنها چیزی که باید در بیان حق مراعات شود، حفظ ادب اجتماعی و خودداری از پرده دری است ولی این بدان معنا نیست که حق یا اصولا گفته نشود و یا به شکلی ناقص و نارسا بیان شود و در نتیجه شب‌هات بسیاری بر حق و اهل حق وارد گردد. سانسور، کتمان حق، التباس حق به باطل، تحریف و تصحیف و مانند آن از نظر قرآن، نوعی فرار از حق و یا سانسور حق است که ریشه در جهت و یا تغییر سلامت نفس و شخصیت این کسان دارد.

این در حالی است که از نظر خداوند و در بینش قرآنی، حق طلبی و حق جویی امری طبیعی و فطری هر انسانی است و علل و عوامل حق ستیزی را می‌‌بایست در جای دیگری جست و با آن مبارزه کرد. حتی اگر این حق ستیزی و یا کتمان آن به ظاهر ریشه در حیا و حفظ آداب اجتماعی و دیگر دستاوردهای ظاهری داشته باشد. خداوند در آیه 57 انعام به صراحت اعلام می‌کند که خداوند حق را به طور دقیق، به کامل بی هیچ سانسور و خود سانسوری بیان می‌کند و نسبت به بیان حق چنان که باید و شاید، حیا نداشته و بی حیایی را دراین بخش درپیش می‌گیرد؛ زیرا حیا زمانی باید مراعات شود که حق را تهدید نکند و زمینه التباس و کتمان آن را فراهم نیاورد. از این رو به صراحت می‌‌فرماید: ﴿وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيي‏ مِنَ الْحَقِّ﴾[3]

در حقیقت در این آیات و مانند آن خداوند بر لزوم بیان حق بدون شرم و حیا تاکید کرده و اجازه نمی‌‌دهد که به بهانه شرم و حیا، کتمان حقی انجام شده و سانسور و خودسانسوری در پیش گرفته شود؛ زیرا آن چه مهم است، بیان حق و راهنمایی مردم به سوی آن است. از نظر قرآن خودسانسوری و سانسور حقایق و کتمان آن از مصادیق اعراض از حق و افتادن در گمراهی است و انجام این عمل توسط مؤمنان امری نکوهیده و شگفت آور است.[4]

به این معنا که چگونه خداوند مطلبی را بی سانسور و کتمان و حیا و شرم بیان می‌کند، ولی مؤمنان به هر عنوانی آن را سانسور می‌کنند و حق را به گوش مردم نمی‌‌رسانند و بلکه بدتر از همه به تحریف قرآن با ترجمه‌‌های ناروا و نارسا می‌‌پردازند؟ زیرا به حکم آیه 213 بقره ترویج و تبلیغ حق خواسته خداوند و وظیفه پیامبران و به تبع آنان، تکلیف و مسئولیت مؤمنان است. قرآن در آیه 33 فرقان، ارائه حق و بهترین تفسیر حقیقت در برابر سخنان باطل و شبهه انگیز را شیوه درست تبلیغ حق می‌‌شمارد و از همه می‌خواهد که این شیوه را در پیش گیرند، نه آن که حق را سانسور و کتمان کنند و یا آن را به شکل نارسا و ناقص ارائه دهند.

آثار حق ستیزی خداوند در آیات 174 تا 176 بقره حق ستیزی به انگیزه دست یابی به متاع دنیوی را در پی دارنده عذاب دردناک در آخرت می‌‌شمارد و در آیات 5 و 6 سوره انعام و 5 سوره غافر تشریح می‌کند که بسیاری از امت‌‌های پیشین به سبب حق ستیزی و یا کتمان حق و سانسور و تغییر و تحریف و مانند آن دچار هلاکت و عذاب‌‌های سخت در دنیا شده‌اند. بر این اساس می‌توان گفت که حق ستیزان از اهل کتمان و سانسور و خودسانسوری باید مواظب باشند تا خشم خدا را در دنیا به جان خویش نخرند و گرفتار عذاب‌‌های دنیوی و یا اخروی نشوند.

خداوند در آیات 60 و 61 آل عمران کسانی را که در برابر حق لجاجت می‌‌ورزند و به تکذیب آن می‌‌پردازند به عنوان ملعون می‌‌شمارد و آنان را مستحق لعن و نفرین می‌‌داند و به آنان هشدار می‌دهد که با این کار از رحمت خداوندی دور خواهند شد. حق ستیزی موجب می‌شود تا انسان‌ها نسبت به دیگری روش‌‌های نابهنجار رفتاری در پیش گیرند و بی جهت مردم را به اموری متهم سازند.

ازاین رو خداوند در آیات 69 و 70 مؤمنون حق ستیزی را عامل متهم سازی دیگران به امور ناروا و نادرست و باطل می‌‌شمارد. انحراف در بینش و نگرش و ارائه تفسیرهای غلط و ناروا از مسایل، از جمله آثار حق ستیزی افراد است که در آیات 5 و 6 سوره انعام به آن اشاره شده است. این مسئله را می‌توان به شکل بارز در احزاب و جناح بندی‌‌های سیاسی جست و جو کرد؛ زیرا حق ستیزی آنان موجب می‌شود تا تفاسیر نادرستی از کارها و عملکرد دیگران ارائه دهند و همواره از یک زاویه دید بسته به مسایل بنگرند و آن را تحلیل و تفسیر کنند

محاجه با حق و مباهله با اهل آن[5]، گرایش به کفر و افزایش آن[6]، گرفتار شدن در گمراهی و ضلالت[7]، محرومیت از خودسازی و تزکیه نفس و بهره مندی از یاری خداوند در تزکیه آن (همان) و نیز محرومیت از لطف و توجه و محبت ویژه خداوندی (همان).

 


[1] . سوره حج، آیه 52 و 54.

[2] . بقره 42 آل عمران 71.

[3] . احزاب53 .

[4] . یونس32 .

[5] . سوره آل عمران، آيه 60 و 61 .

[6] . سوره مؤمنون، آيه 69 و 70 .

[7] . سوره بقره، آيه 174 و 176.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: