از شرح خطبه مبارک حضرت زهرا3 به اين جا رسيديم که حضرت در مقام احتجاج با خليفه اول، که مزرعه فدک را تصرف کرده بود فرمودند: اگر قبول نداريد که فدک بخششي از طرف پدرم به من است که طبق دستور الهي ﴿وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ﴾[1] در زمان حيات مبارکش به من بخشيده است، لا اقل بايد بپذيريد که اين ملک پدرم بوده و بعد از ايشان به وارثش منتقل ميشود و از آن جا که پدرم غير از من وارثي ندارد بايد فدک در اختيار من باشد. شما به چه دليل آن را تصرف کردهايد؟
بعد رو به انصار کرده، پس از ذکر فضائل آنها، از ايشان به خاطر ياري نکردن جبهه حق، گله کردند. ميتوان حدس زد که وقتي کلام حضرت به اينجا رسيده، جو مجلس ملتهب شده است. اين جا خليفه اول متوجه شد شرايط نامناسبي بر مجلس حکم فرماست و لازم است فضا را آرام کند. لذا در ابتدا شروع به ستايش حضرت زهرا3 کرد و گفت:
«ما همه مرهون پدر شما هستيم و شما فرزند و وارث او هستيد و ما به شما محبت و علاقه داريم و حتي من حاضرم اموال خودم را به شما واگذار کنم. تصرف فدک براساس مصلحتي بوده که من براي جامعه اسلامي انديشيدم و البته من در اين تصميم تنها نبودم بلکه همه مسلمانان با من همراه بودند. اما من قسم ميخورم از پيغمبر اکرم6 شنيدم که فرمود: ما انبيا ارثي باقي نميگذاريم و آن چه بعد از ما بماند در اختيار ولي امر بعد از من است. من صلاح دانستم که اين ملک را صرف مصالح مسلمين و مخارج جهاد کنند!»
[1] . سوره أسراء، آيه 26.