در آيه اول و دوم سخن از اين است که خداوند از همه صادقتر در سخنان خود ميباشد، به صورت يک استفهام انکاري ميفرمايد: «چه کسي از خداوند در گفتارش صادقتر است»؟! يا «چه کسي از خداوند قولش راستتر است».
بعضي از مفسران معتقدند که تعبير به «راستگوتر» تنها از نظر کميت امکان پذير است (يعني کسي که در موارد بيشتري راست ميگويد) نه از نظر کيفيت، زيرا اگر سخن مطابق واقع باشد راست، و اگر نباشد دروغ است. و کم و زيادي در کيفيت آن تصور نميشود! ولي حق اين است که از نظر کيفيت نيز مراتب مختلفي براي صدق تصور ميشود، و اين درجائي است که واقعيت داراي ابعاد مختلف باشد.
اگر گفتار گوينده در تمام اين ابعاد، مطابق واقع باشد، مسلما از کسي که تنها در قسمت قابل توجهي مطابق واقع است راستگوتر محسوب ميشود. مثلا کسي فرد با ايماني را به «سلمان» تشبيه ميکند، و ديگري او را به «ابوذر»، مسلما آن کس که جهات بيشتري را در اين تشبيه در نظر گرفته راستگوتر است. و اينکه خداوند از همه صادقتر ميباشد به خاطر آن است که دروغ يا از جهل و ناداني و بي خبري از واقعيتها سرچشمه ميگيرد، يا از ضعف و ناتواني و احتياج، و چون هيچ يک از اين صفات در ذات پاکش راه ندارد او از همه صادقتر است.
در سومين و چهارمين آيه؛ سخن از صدق خداوند در وعدههاي او است، منتها در آيه اول از وعده الهي در مورد پيروزي بر دشمن در ميدان احد سخن ميگويد: که بر طبق اين وعده مسلمانان در آغاز پيروز شدند، ولي سستي و نافرماني گروهي سبب شکست در پايان کار شد، ميفرمايد: «خداوند در وعده خود به شما راست گفت»، ولي سستي و اختلاف و نافرماني شما در پايان سبب شکست شما شد و تقصير از شما بود نه خلاف وعده از سوي خدا.
و اين پاسخي است به آنها که از شکست احد گله داشتند و آن را بر خلاف وعده الهي ميپنداشتند. و در آيه دوم از زبان مومنان درباره جنگ احزاب سخن ميگويد، که آنها وقتي در برابر لشکر احزاب قرار گرفتند، گفتند اين همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده؛ و خدا و رسول او، راست گفتهاند.
در اينجا، هم سخن از صدق خداوند است، و هم رسول او، که گفتة او نيز گفتة خدا است، و وعده او وعده پروردگار. در اينکه خداوند و پيامبر6 چه وعدهاي به مومنان داده بودند که به هنگام مشاهده لشکر احزاب تحقق يافت، احتمالات متعددي داده شده: نخست اينکه پيامبر6 فرموده بود؛ احزاب مشرکان بعد از نُه تا ده روز به سراغ شما ميآيند، هنگامي که درست در سر موعد آنها حاضر شدند، مومنان اين سخن را گفتند. ديگر اينکه خداوند در سوره بقره آيه 214 يادآور شده بود که مسلمانان به آساني وارد بهشت نخواهند شد مگر اينکه در تنگناها قرار گيرند و آزمايش شوند، لذا هنگامي که خود را در برابر آن قشون عظيم ديدند دانستند که وعده الهي تحقق يافته، و آزمايشي بزرگ در شرف انجام است.
بعضي نيز گفتهاند که پيامبر6 به مؤمنان بشارت داده بود که بعد از محاصره در چنگال احزاب بر آنها پيروز ميشوند، سپس اسلام در عالم گسترش مييابد و قصرهاي «حيره» و «مدائن» و «کسري» در اختيار مسلمين قرار خواهد گرفت. مؤمنان هنگامي که قسمت اول را ديدند شاد شدند و گفتند: بشارت باد بر شما به پيروزي نهائي.