نفس در آموزههای قرآنی، ویژگیها و خصوصیاتی دارد که ذیلاً به آنها اشاره میکنیم:
دارا بودن همه قوای بشری[1]،
وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد[2]،
گرایش به بدکاری و زشتیها ﴿وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيمٌ﴾ و من نفس خود را تبرئه نمىکنم چرا که نفس قطعا به بدى امر مىکند مگر کسى را که خدا رحم کند زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است[3]
دارای خواسته و تمایلات ﴿نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ﴾ در زندگى دنیا و در آخرت دوستانتان ماییم و هر چه دلهایتان بخواهد در [بهشت] براى شماست و هر چه خواستار باشید در آنجا خواهید داشت[4].
و ﴿فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى﴾ پس خودتان را پاک مشمارید او به [حال] کسى که پرهیزگارى نموده داناتر است[5].
﴿يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فيها خالِدُونَ﴾ سینیهایى از طلا و جامهایى در برابر آنان مىگردانند و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید [هست] و شما در آن جاودانید[6]
دارای خطورات پنهانی و غیرقابل مشاهده و اندیشههای مخفی ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ يَعْلَمُ ما في أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ﴾ و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید مىداند پس از [مخالفت] او بترسید.
﴿وَ إِنْ تُبْدُوا ما في أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّـهُ﴾ و اگر آنچه در دلهاى خود دارید، آشکار یا پنهان کنید، خداوند شما را به آن محاسبه مىکند[7].
﴿وَ طَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّـهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ﴾ گروهى از شما را فرا گرفت و گروهى [تنها] در فکر جان خود بودند و در باره خدا گمانهاى ناروا همچون گمانهاى [دوران] جاهلیت مىبردند[8].
قرآن، نفس را پدیدهای مخلوق خداوندی و آفریدهای غیر از جسم انسان دانسته؛ از این رو خداوند به فرشتگان در هنگام مرگ انسان فرمان میدهد تا نفس او را از تن وی بیرون آورند.[9] بنابراین در تحلیل و تبیین قرآنی، نفس، آفریدهای مستقل است که در جسم انسان دمیده شده و یا امری وابسته به جسم است که در نهایت، امکان جدا شدن از جسم برای او فراهم میباشد.
هوای نفس، همان تمایلات و گرایشهای نفسانی است که خداوند، مخالفت با آن را مهمترین عامل رشد و تعالی بشر و دسترسی به کمالات و در نهایت عامل اصلی ورود به بهشت میشمارد و میفرماید ﴿وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْـهَوى فَإِنَّ الْـجَنَّـةَ هِيَ الْـمَأْوى﴾ اما آن کس که از مقام پروردگار خویش، پروا کند و نفس خود را از آن باز دارد بی گمان در بهشت مسکن خواهد داشت.[10]
امام صادق7 در این باره میفرماید: نیرومندی هوا و هوس ناشی از شهوات است. منشا پیدایش شهوت، حرام خواری و غفلت از واجبات الهی و سبک گرفتن سنتها و فرو رفتن در کارهای بیهوده و سرگرمیها است.
امام در این روایت، نیرو گرفتن هواهای نفسانی را به سبب شهوت آدمی میشمارد که از اموری چند به دست میآید. اگر به این امور توجه شود به خوبی معلوم میشود که مجموعهای از محرمات، مکروهات و حتی مباحات را شامل شود. به این معنا که انجام محرمات مانند غیبت کردن و خوردن مال حرام به ویژه اموال یتیمان و افراد ناتوان و اذیت و آزار دیگران و ترک امور واجب چون نماز و ترک انفاق و احسان، مهمترین عامل اصلی تقویت هواهای نفسانی است.
[1] . سوره نساء، آيه 128. سوره نازعات، آيه 40.
[2] . سوره شمس، ايه 7.
[3] . همان و سوره یوسف، آيه 53.
[4] . سوره فصلت، آيه 31 .
[5] . سوره نجم، آيه 32.
[6] . سوره زخرف، آيه 71.
[7] . سوره بقره، آيه 235 و284.
[8] . سوره آل عمران، آيه 154.
[9] . سوره انعام، آيه 93.
[10] . سوره نازعات، آيه 40 و 41.