آيات وارده در اوّل نزول قرآن: ﴿بِسْمِ اللّـَهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ * اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ﴾[1] «بخوان به اسم پروردگارت، آنکه خلق کرد! انسان را از عَلَق خلق کرد. بخوان! و پروردگار تو از همه موجودات مکرّم تر و بزرگوارتر است. آن کسي است که با قلم تعليم کرد. و به اسنان تعليم کرد چيزهايي را که نميدانست.» به حسب ظاهر به نظر ميرسد به اينکه این آیات توسط خود حضرت حقّ متعال به او وحي شده باشد و معلوم میشود که جبرائيل بعدها وحی آورده است.
و نيز در قرآن سه آيه داريم که دلالت دارد بر اينکه قرآن توسّط جبرائيل و روح القّدس و روح الامين نازل شده است:
﴿قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّـهِ﴾.[2] «بگو کيست که دشمن جبرائيل باشد؟جبرائيل است که بر قلب تو فرو فرستاد قرآن را به اذن خدا.»
﴿قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذينَ آمَنُوا﴾.[3] «بگو قرآن را روح القدس از جانب پروردگارت بحق فرو فرستاد تا اينکه کساني که ايمان آوردهاند، استوار و پا بر جاي بوده باشند».
﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ * عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْـمُنْذِرينَ * بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبينٍ ﴾[4] «قرآن را روح الامين بر قلب تو فرو فرستاد براي اينکه از ترسانندگان بوده باشي، به زبان عربي آشکارا. »
باري، ظاهر اين آيات اين است که تمام قرآن را جبرئيل نازل کرده است. ما براي به دست آوردن حقيقت مطلب و جمع بين آيات قرآن يک طوري فکر کردهايم، نميدانم رساست يا رسا نيست؟ و آن اينکه بگوئيم: کيفيت نزول وحي سه مرحله دارد:
مرحله اوّل: مرحله نزول وحي است، از جانب خدا بلا واسطه.
مرحله دوّم: مرحله پايينتر از آن، و آن اينکه از جانب خدا بلا واسطه نباشد بلکه از ناحيه جبرئيل است؛ يعني در جائي که خدا وحي ميکرده جبرائيل هم بوده، و خداوند به توسّط جبرائيل وحي مينموده است.
مرحله سوّم: مرحله پائينتر از آن، و آن اينکه از جانب جبرائيل هم بلا واسطه نبوده باشد، بلکه به توسّط اعوان و ياران او وحي ميشده است و در اين صورت، از خداوند به توسط جبرائيل، و از جبرائيل به توسّط اعوان او وحي ميشده است؛ و در اين قسم؛ هم، خداي متعال حاضر بوده است، و هم جبرائيل، و هم اعوان جبرائيل. درباره اين قسم سوّم که به توسط اعوان جبرائيل وحي ميشده است، آيهاي در قرآن کريم است، که ميرساند اين آيات الهي در الواحي و يا مثلاً نظير الواحي که در دست سفیران حق و ملائکه بزرگوار بوده، نازل ميشده و رسول الله آنها را ميخوانده است:
﴿كَلاَّ إِنَّها تَذْكِرَةٌ * فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ * في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ * مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ * بِأَيْدي سَفَرَةٍ * كِرامٍ بَرَرَةٍ﴾؛[5] «نه! اين چنين نيست بلکه آيات قرآن براي تذکر و پند است، تا هر که بخواهد متذکر شود، در صحيفههاي بلند مرتبه و بزرگ مقام است. اين صحيفهها، بلند مرتبه و پاک و پاکيزه است که به دست سفيران حقّ و فرشتگان وحي که ملائکه بزرگوار و با اخلاق نيکو هستند فرستاده ميشود».
اختلاف درجات و مراتب وحي به حسب حالات و وضعيات مختلف بوده است.
در تمام اين سه مرحله، اهل سه مرحله، يعني؛ حضرت حق، جبرائيل و سفیران حق حاضر بودهاند و نزول وحي هم در هر يک از مراحل توسّط همه اينها يعني توسّط سفیران الهی، توسّط جبرائيل، یا توسط حضرت حقّ صورت ميگرفته است.
غايهٔ الامر در بعضي از موارد، نظر اصلي به خود ذات حقّ بوده است، به طوري که به جبرائيل و سفیران نظر نميشده است و اين در آن مواردي است که حال رسول الله تغيير ميکرده است و طبق آيه واقع در سوره شوري «وَحْياً» بوده است. و در بعضي از موارد نظر اصلي به جبرائيل بوده است، به طوري که به «سفیران الهی» نظر نميشده و نظر به ذات حق، از آئينه و مرآت جبرائيل بوده است.
و در بعضي از موارد نظر اصلي به همان فرشتگان زير دست و اعوان جبرائيل يعني؛ «سفره» بوده است، و از دريچه وجود تعين آنها، به جبرائيل و حضرت حق نظر ميشده است و درباره اين قسم اخير طبق همان آيه، از «يُرسل رسولا» بوده است؛ منتهي بعضي از اوقات توسّط رسول جبرئيل و بعضي از اوقات توسّط «سَفَرَةٍ * كِرامٍ بَرَرَةٍ » که ياران و اعوان او هستند. چون طبق همين آيه ﴿وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً﴾ خداوند متعال وقتي وحي کند خودش تکلم ميکند، و در تکليفش واسطه اتّخاذ نميکند؛ خودش مستقيماً تجلي ميکند و تکلّم ميکند؛ و رسول خدا ادراک ميکند آن تکلّم را .
نظير اين معني را درباره قبض روح داريم؛ در آنجا نيز اين سه مرحله در قرآن کريم وارد شده است:
در يک جا داريم: ﴿اللَّـهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي لَمْ تَمُتْ في مَنامِها﴾.[6] «خداوند جانها را در وقت مردن و در وقت خوابيدن ميگيرد.»
و در يک جا داريم: ﴿قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذي وُكِّلَ بِكُمْ﴾.[7] «بگو شما را قبض روح ميکند آن فرشته مرگي که به شما گماشته شده است.»
و در يک جا داريم: ﴿حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ﴾.[8] «حتّي تا زماني که موت به سراغ يکي از شما بيايد، در آن هنگام رسولان و فرستادگان ما از فرشتگان، او را قبض روح ميکنند؛ و آنها در انجام اين امر کوتاهي ندارند».
نظير اين آيه باز هم در قرآن کريم هست و به هر حال از اين آيات استفاده ميشود که در مسئله قبض روح در يک مرتبه خداوند متعال، مستقيما قبض روح ميکند، و يک مرتبه پائينتر، نسبت به ملک الموت داده شده است و در مرتبه پائينتر نسبت به فرشتگان و رسولان، که آنها قبض روح کنند، و در تمام اين سه مرحله نيز، خداوند متعال، و ملک الموت، و ملائکه قبض ارواح، دستاندرکارند. فقط تفاوت در اين است که در بعضي موارد؛ چون شخص محتضر، به غير خدا توجهی ندارد، حضرت حق متعال خود بدون واسطه قبض روح مينمايد؛ يعني شخص محتضر، عزرائيل يا فرشته ديگري را نميبيند؛ گر چه آنها دست اندرکار باشند.
و در بعضي از موارد، محتضر مقامش آن طور نيست که بتواند صرفاً غرق در انوار حضرت احديّت باشد؛ و چون داراي مراتبي از خلوص ميباشد، لذا جان دادن او توسّط خود عزرائيل انجام ميگيرد و در بعضي از موارد؛ توسّط ملائکه جزئيه و اعوان عزرائيل صورت ميگيرد و در صورت دوّم ديگر ذات حقّ مشاهده نميشود، و در صورت سوّم؛ ذات حقّ و عزرائيل هيچ کدام مشاهده نميگردند.
و به هر حال اختلاف اين مراتب به حسب اختلاف ادراکات و درجات و مقامات محتضر است و همانطور که ذکر شده به حسب ظاهر، اختلاف درجات و مراتب وحي آيات قرآنيّه در اين سه مرحله نيز به حسب اختلاف حالات و مقامات و وضعياتي بوده است خداوند تبارک و تعالي وحي را به يکي از اين سه طريق نازل ميفرموده است.
با توضيحاتي که داده شد جاي ترديد باقي نميماند براي هيچ انسان منصفي در اينکه فعل و قول و تقرير معصومين؛ خصوصاً رسول اکرم اسلام6 براي همه حجت است و اين رفتارها و حرکاتي که در آن مجلس، با صدیقه کبری3 انجام شد، ناشي از سوء ظن افراد است و سوء ظن است که انسان را بيچاره ميکند در ادامه راجع به موضوع سوءظن بیشتر توضیح میدهیم.
[1]. آيات 1 تا 5، از سوره 96: العلق .
[2] . آيه 97، از سوره 2 : البقرهٔ.
[3] . آيه 102، از سوره 16 ـ النحل.
[4] . آيات 193 تا 195، از سوره 26: الشعراء.
[5] . آيات 11 تا 16، از سورة 80: عبس.
[6] . صدر آيه 42، از سوره 39 : الزمر.
[7] . صدر آيه 11، از سوره 32: السجدهٔ.
[8] . ذيل آيه 61، از سوره 6: الانعام.