از آيات و روايات بخوبي استفاده ميشود که سوء ظن (در صورتي که به مرحله عقد قلب و ترتيب اثر عملي برسد) حرام است. و براي اينکه گمانهاي بد به مرحله باور و عقد القلب نرسد دستور اين است که به تصورات و خاطرات بدي که احيانا در ذهنتان خطور ميکند اعتنا نکنيد.
سرّ اين که در شرع از بد گماني نهي شده اين است که؛ اسرار قلوب را جز، علّام الغيوب نميداند و تنها اوست که از باطن همه موجودات و نيت انسانها آگاه است. «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُور؛ خداوند ازخيانت چشمها و از آنچه در سينهها پنهان است خبر دارد.
و هيچ کس حقّ ندارد نسبت به ديگري اعتقاد و پيش داوري منفي داشته باشد مگر اين که بدي او از راههاي غير قابل انکار که اصلا قابل توجيه نباشد ثابت شود امّا نسبت به چيزهايي که براي او يقيني نيست و اصلا از او چيزي نديده و نشنيده و يا اين که ديده و شنيده ولي قابل توجيه است بايد آن را وسوسه شيطان تلقي کند و اصلا به آن گمان، اعتنايي نکند چرا که اگر به چنين گماني اعتنا کند در حقيقت به اين آيه شريفه عمل نکرده است که ميفرمايد: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ﴾؛ اي کساني که ايمان آوردهايد اگر شخص فاسقي براي شما خبري آورد درباره آن تحقيق کنيد، مبادا نادانسته به گروهي از مردم آسيب برسانيد و از کرده خود پشيمان شويد.
بنابراين؛ براي اهل ايمان، جايز نيست که شيطان لعين را در خبري که به دل افکنده، چنانچه قابل توجيه و حمل بر صحت باشد، تصديق کنند، اگر چه بعضي قرائن فاسد همراه آن باشد. مثلاً اگر عالمي را در خانه امير ظالمي ببيني گمان مبر که به طمع مال حرام آنجا رفته، زيرا محتمل است که رفتنش براي دادرسي و کمک مظلومي باشد و دقيقا به همين جهت نيز بايد در گفتار افراد غير متعهدي که درباره ديگران سخن ميگويند تحقيق کرد، چه بسا او نسبت به آن شخص سوء ظن دارد و آن را براي ما بازگو ميکند و يا اين که روي اغراض شخصي و خصومتهاي فردي ميخواهد شخصيت او را ترور کند و بدين وسيله از عظمت و ابهت او در ميان اجتماع بکاهد.