پيامبر6 در ايام حج با رؤساي قبيلهها تماس ميگرفت، حتي آنان را به خانه خود دعوت ميکرد و پيام رسالت را به آنان ابلاغ مينمود. گاهي هم که مشغول سخن گفتن ميشد، ابولهب از پشت سر ميرسيد و ميگفت: مردم! سخن او را باور نکنيد زيرا او با دين نياکان شما مخالف است. اين نوع رفتارهاي ابولهب تاثير سوئي در پذيرش دعوت داشت.[1]
قبايل به طور عمومي دعوت پيامبر6 را نميپذيرفتند تا اين که پيامبر6 آيين خود را به گروهي از بني عامر که وارد مکه شده بودند عرضه کرد. مردي به نام بحيرهٔ بن فراس و يکي از بزرگان قبيله اظهار کردند که اسلام را ميپذيريم و تمام نيروي خود را در اختيارتان ميگذاريم به اين شرط که کار جانشيني بعد از خود را به ما وا گذاريد. اما پيامبر6 به اين پيشنهاد پاسخ رد داد و فرمود: «الْأَمْرُ إِلَى اللَّـهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ».[2]
[1] . الطبقات الکبری ، ج 1، ص 216 و سیره نبوی، ابن هشام، ج 1، ص 422
[2] . سیره نبوی، ابن هشام، ج 1، ص 426؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج 1، ص 262 و الطبری، ج 2، ص 84.