﴿وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ﴾[1] یعنی: سلیمان از داود ارث برد .
شکی نیست که مقصود از این آیه این است؛ که سلیمان مال و سلطنت را از داود به ارث برد و تصور اینکه مقصود، وراثت در علم بوده است از دو نظر مردود است:
اولا، لفظ (ورث) در اصطلاح همگان، همان ارث بردن از اموال است و تفسیر آن به وراثت در علم، تفسیر به خلاف ظاهر است که بدون قرینه قطعی، صحیح نخواهد بود.
ثانیا، چون علم اکتسابی از طریق استاد به شاگرد منتقل میشود و به طور مجاز صحیح است که گفته شود (فلانی وارث علوم استاد خود است) ولی از آنجا که مقام نبوت و علوم الهی موهبتی است و اکتسابی و موروثی نیست و خداوند به هر کسی بخواهد آن را میبخشد، تفسیر وراثت به این علوم و معارف و مقامات و مناصب، تا قرینه قطعی در کار نباشد صحیح نخواهد بود، زیرا پیامبر بعدی نبوت را از خدا گرفته نه از پدر .
گذشته از این، در آیه ما قبل این آیه، خداوند درباره داود و سلیمان چنین میفرماید:
﴿وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْـحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذي فَضَّلَنا عَلى كَثيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْـمُؤْمِنينَ﴾[2] یعنی: ما به داود و سلیمان علم و دانش دادیم و هر دو گفتند : سپاس خدا را که ما را بر بسیاری از بندگان با ایمان خود برتری داد .
آیا ظاهر آیه این نیست که خداوند به هر دو نفر علم و دانش عطا کرد و علم سلیمان موهبتی بوده است نه موروثی ؟
با توجه به مطالب یاد شده، این آیه (نمل 16) و آیه پیش (مریم 6) به روشنی ثابت میکنند که شریعت الهی درباره پیامبران پیشین، این نبوده که فرزندان آنان از ایشان ارث نبرند، بلکه اولاد آنان نیز همچون فرزندان دیگران از یکدیگر ارث میبرند.
به جهت صراحت آیات مربوط به وراثت یحیی و سلیمان از اموال پدرانشان، دخت گرامی پیامبر6 در خطبه آتشین خود، که پس از درگذشت رسول اکرم6 در مسجد ایراد کرد، با استناد به این دو آیه بر بی پایه بودن این اندیشه استدلال کرد و فرمود :
(هذا کتاب الله حکما و عدلا و ناطقا و فصلا یقول، ﴿يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ﴾ و ﴿وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ﴾».[3] یعنی: این کتاب خدا حاکم است و دادگر و گویا است و فیصله بخش، که میگوید : (یحیی) از من (زکریا) و از خاندان یعقوب ارث ببرد . (و نیز میگوید : سلیمان از داود ارث برد) .
[1] . سوره نمل، آيه 16.
[2] . سوره نمل، آیه 15.
[3] . احتجاج طبرسی، ج 1، ص 145 (طبع نجف).