گروههايي نيز به دليل فشارهاي طاقتفرسا ناچار شدند در ظاهر، از دين برگردند هر چند در حقيقت بر دين خود باقي بودند. عمار ياسر که پس از شهادت مادرش و تحمل آزارهاي فراوان ديگر، تاب و توانش را از دست داده بود اولين کسي است که از اين شيوه استفاده کرد. آيهاي نيز در باره درستي عمل او - که از پيامبر پرسيده بود- نازل شد: ﴿مَنْ كَفَرَ بِاللَّـهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّـهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ﴾؛[1] کسي که پس از ايمان به خدا کافر ميشود، نه آن که او را به زور وا داشتهاند تا اظهار کفر کند و حال آن که دلش به ايمان خويش مطمئن است بلکه آنان که درِ دل را به روي کفر ميگشايند مورد خشم خدايند و عذاب بزرگي براي ايشان است.
ابن جوزي مينويسد: غير از کساني که به حبشه رفتند، ديگران ايمان خود را پنهان کردند.[2] مصعب بن عمير، سهيل بن بيضا و نعيم بن عبدالله بن اسيد نيز از همين دسته بودند که ايمان خود را پنهان کردند.
[1] . نحل، آیه 106
[2] . انساب الاشراف، ج 1، ص 181