borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد نهم»
1- هجرت مسلمانان:

اعلان حمايت اهالي يثرب از پيامبر6، خشم و کينه قريش را بر انگيخت و آنان را به آزار و اذيت مسلمانان وا داشت. در نتيجه روز به روز بر ميزان آزارها و اذيت‏ها افزوده شد.[1] کار به جايي رسيد که خود مسلمانان از رسول خدا6 درخواست مهاجرت کردند. پيامبر6 نيز بعد از چند روز فرمود؛ که بهترين نقطه يثرب است و شما مي‏توانيد يک به يک به آن جا برويد.

بنابراين فشارهاي قريش، روند مهاجرت را جلوتر انداخت. البته پيش از دستور پيامبر6ز مهاجرت به مدينه تجربه شده بود و آن هجرت ابوسلمهٔ بن عبد الاسد بود.[2] در هر صورت مسلمانان به آرامي از اين شهر خارج مي‏شدند تا آن که در مدت 70 روز يا سه ماه (فاصله پيمان عقبه دوم تا هجرت رسول خدا6) اکثريت مسلمانان به يثرب هجرت کرده بودند. مشرکان نيز بيکار نبودند و به محض پي بردن به اين حرکت، تصميم گرفتند هر طور که ممکن است، مانع خروج آنان شوند. مثلا وقتي ابو سلمه هجرت کرد، خانواده همسرش، اجازه هجرت به زن ابوسلمه را ندادند و تنها يک سال بعد که زن ابو سلمه به شدت اظهار بي‌تابي، مي‏کرد اجازه خروج يافت.[3]

با اين همه اکثر مسلمانان رفتند. حتي گروهي به صورت خانوادگي هجرت کرده بودند مانند خاندان جحش(بنو غنم)،[4] لذا وقتي ابوجهل و چند نفر از قريش به همراه عباس عموي رسول خدا6 از کنار آن خانه مي‏گذشتند، عباس گفت: اين کار فرزند برادر من است که جماعت ما را متفرق کرد و امور ما را پراکنده ساخت و بين ما جدايي انداخت.[5]

چهار فرزند بکير نيز همراه با هم پيمانان خود، يکباره مکه را ترک کردند.[6] درباره عياش بن ابي ربيعه نيز نقل شده است؛ که ابوجهل و برادرش حارث به يثرب آمدند و با نقل دل‏نگراني‏هاي مادر او و گريه‏هايش دلش را نرم کرده و او را به مکه باز گرداندند. در مکه، وي را زنداني کردند و به مردم گفتند با سفيهان خود اين گونه رفتار کنيد.[7] به صهيب رومي نيز، وقتي اجازه خروج دادند که پذيرفت تمام دارايي خود را به مشرکان بدهد.[8]

البته علاوه بر فشارهاي قريش، مشکلات خانوادگي افراد نيز گاه موجب ايجاد درد سر مي‏شد. از همين رو گفته‌اند؛ که آيه ﴿إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ[9]‏ در باره مهاجراني نازل شد که زنان و فرزندانشان با گريه و بي‏تابي مانع از هجرت آنان مي‏شدند. به اين ترتيب در مدتي اندک، شهر مکه تقريبا از مسلمانان خالي شد. تنها پيامبر، علي7 و ابوبکر و افراد بازداشت‏شده و بيمار باقي ماندند (البته عده‏اي از خانواده آنان هم مانده بودند).


[1] . الطبقات الکبری، ج 1، ص 266. (جعل البلاء، یشتد علی المسلمین من المشرکین لما یعلمون الخروج فضیقوا علی اصحابه و تعبثوا بهم و نالوا منهم مالم یکونون ینالون من الشتم و الاذی).

[2] . سیره نبوی، ابن هشام، ج 2، ص 468

[3] . انساب الاشراف، ج 1، ص 259

[4] . الطبقات الکبری، ج 3، ص 90

[5] . سیره نبوی، ابن هشام، ج 2، ص 471

[6] . همان، ج 2، ص 477

[7] . دلایل النبوهٔ، بیهقی، ج 2، ص 260

[8] . الطبقات الکبری، ج 3، ص 228

[9] . تغابن، 14، مجمع البیان، ج 10، ص 300

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: