borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد اول»
آیه تطهیر و احتجاج با ابن زیاد

پس از اتمام سخنان زینب3 به دستور ابن زیاد، اسرا به طرف دار الاماره حرکت داده شدند. همان جایی که سالها پیش محل زندگی زینب3 بوده گوشه و کنار آن برای زینب خاطره انگیز است. ماموران تا بن دندان مسلح عبید الله از دم درب تا سالنی که در دار الاماره است به صف ایستاده‌اند، ‌بدون کوچک‌ترین توجهی به مسئولین و فرماندهان نظامی ابن زیاد که به حالت خبردار ایستاده‌اند وارد سالنی می‌شود که ابن زیاد نیز در آنجاست او بدون سلامی و کلامی و با نهایت بی‌اعتنایی نسبت به ابن زیاد، در گوش‌های از سالن می‌نشیند و در حالی که زن‌ها هنوز پروانه‌وار بر دور او می‌گردند ابن زیاد در نهایت تجمل وتعجب و زینب در نهایت ابهت و وقار، زینب آن قدر جمیل است که نیاز به تجمل ندارد و اگر چه لباس زینب احتمالا خاکی بوده خونی بوده، و یا بر اثر تازیانه‌ها و تیغ‌های بیابان پاره بوده ولی اینها هیچکدام کمترین لطمه‌ای به جمال زینب وارد نمی‌کند. ابن زیاد شروع به صحبت می‌کند.

ابن زیاد که خود مجسمه‌ای از استکبار است وقتی که برخورد زینب را مشاهده می‌کند عقده بزرگی در دلش ایجاد شده و با حالت غضب و تعجب به بازجویی می‌‌پردازد.

این زن ناشناس و متکبر کیست؟

هیچکس جواب او را نمی‌دهد.

واقعا که زینب تمام اصول روان‌شناسی اسلامی را در طول اسارت از قالب الفاظ به میدان عمل کشانید. آری زینب متکبرشناس در مقابل متکبری چون ابن زیاد پست فطرت آن چنان متکبرانه برخورد کرد که او را در مقابل ماموران و حضار در مجلس بیچاره و خوار و ذلیل کرد به طوری که ابن زیاد بار دوم سوال کرد این زن چه کسی است؟ باز جواب او را کسی نداد.

مرتبه سوم که بغض و کینه‌اش به اوج رسیده بود سوال کرد تا آن گاه یکی از زنان و کنیزان گفت: این زینب3 دختر فاطمه3 دخت رسول6 است.

پس ابن زیاد دل به ابلیس داده ان گاه متوجه حضور دختر فاطمه3 شد بی‌درنگ از جای برخاست و آمد جلو و شروع به عقده گشایی کرد و گفت:

خدای را شکر که شما را رسوا کرد و خاندان شما را کشت و دروغ شما را آشکار کرد. 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: