مولا امیرالمومنین علی بن ابی طالب7 به خلافت رسید هواخواهان آن حضرت در کوفه بودند، لذا مقر خلافت خود را شهر کوفه قرار داد. زینب کبری3 نیز با شوهرش عبدالله بن جعفر به کوفه هجرت کرد. زینب3 برای اولین بار که وارد کوفه شد در نهایت احترام و با شکوه و جلال خاصی مورد استقبال قرار گرفت و تا زمان صلح برادرش امام حسن7 در کوفه در دار الخلافه میزیست او در این مقطع در متن جریانهای سیاسی و اجتماعی قرار گرفت.
منزل او محل رفت و آمد زنان سران قبائل عرب بود. او مرجع فکری و علمی و مرجع حدیثی و مفسر قران در کوفه بود. مجلس درس و خطابه و تفسیر قران برای زنان سرشناس کوفه برقرار کرده و با بیشتر آنان آشنایی داشت و آنان که در مجالس درس زینب شرکت میکردند و به شاگردی زینب افتخار میکردند پس غالب زنان با زینب آشنایی داشته و از کلاس تفسیر او و بینشهای عمیق قرانی او اطلاع کافی داشتند.
و اما دگر بار که زینب پس از حادثه عاشورا وارد کوفه میشود برخورد کوفیان با او چگونه است؟! دلها بیقرار است و بازار کوفه مملو از جمعیت. مردم کوفه چشم به دروازه شهر دوختهاند. زن و مرد در انتظار رسیدن کهکشان ولایت به صف ایستادهاند خناسان گنجینههای عشق و امید را از مردم ربودهاند و با رجوع به فرهنگ جاهلیت و با اشاعه عناصر بنیانافکن آن دنیاپرستان صحنه شوم دیگری را طرحریزی کردهاند. کارگردان آن صحنه شوم مجسمههای خدعه و نیرنگ امویاند که بیچارگی خود را در قالب جشن و سرور به نمایش گذاشتهاند.
این مردم و این صحنه شوم نیاز به یک جرقه زینبی دارند تا انفجار دیگری رخ دهد به یک بازنگری عمیق در افکار متحجر خود واداشته شوند. نیاز به زینبی دارند که دخت میوه نبوت و دانای به حقایق و صاحب علم لدنی است. تا با تاسی به آیات منور قرانی و با درایت خاص خود و با برخورداری از هوس سیاسی بسیار عمیق رسواگر حقستیزی دشمنان شود.
کهکشان ولایت به کوفه رسیده، زینب ام المصائب و پیام آور خون شهیدان، مردم جاهل کوفه را در مقابل خود میبیند. در این لحظات تاریخساز، در دل زینب چه میگذرد خدا میداند ... شاید گذشته را به خاطر میآورد. شاید برای یک لحظه هم که شده به یاد عون و محمد شهیدش میافتد که در آنجا بازی میکردند یا مجالس تفسیر و خطابهای که در کوفه داشته در ذهنش تداعی میشود و شاید خاطر دوازده هزار دعوتنامه کوفیان قلب او را میفشرد و ... .
همه اینها هست ولی هیچکدام از این خاطرهها زینب را از رسالتش باز نمیدارد و بلکه او دخت فاتح خیبر و حیدر کرار است و گویی همچون سپهسالار جدیدی است که بعد از شهادت رهبر عالیقدر و فرمانده فاتح جنگ مأموریت یافته تا برای رساندن به پیروزی نهایی به مأموریتهای دیگری برود و به منظور شکست دشمن تا پایتخت وی به تعقیب بپردازد.
آری لازمه مهر بقاء قیام حسینی، انقلاب فکری زینبی است.
پس او باید با تمامیت وقار و عفافش در برابر تمامیت ظلم بایستد لذا در آن لحظهای که از وضع رقت بار اسرا، کمکم خندههای بیمعنی کوفیان مبدل به گریههای معنیداری شده، زینب حرکت لازم را انجام میدهد و با سخنان منطقی و آیات قرانی قلب آنان را تسخیر میکند پس با اشارهای همه مردم را به سکوت واداشته و با یک تصرف تکوینی از جانب حضرتش سکوت مطلق همه جا را فرامیگیرد.
تا نهضت مقدس او را کند تمام |
|
جای حسین زینب کبری نشسته است |
زینب بزرگ دختر زهرا که بعد مام |
|
بر مسند فضیلت و تقوی نشسته است |
بر هم ریخت خطبه او شام و کوفه را |
|
هر قدرتی زمنطقش از پا نشسته است |